گزارش اختصاصی «اعتماد» از یک قانون عجیب در فوتبال پایه؛
«پدر سالاری» در فوتبال ایران/ مادرها حقی در تعیین سرنوشت فرزندان فوتبالیستشان ندارند!
قانونی وجود دارد که برای بسیاری از نوجوانان و نونهالان مستعد بازدارنده بوده: قانون اخذ رضایت کتبی پدر بازیکن برای ثبت قرارداد. رضایتنامهای که فقط امضای پدر بازیکن در آن معتبر است و امضای مادر فاقد اعتبار تلقی می شود!
یکی از مشکلات فوتبال پایه ایران این است که مادرها حق امضا برای امضای قرارداد یا جابجایی فرزندانشان را ندارند.
به گزارش روزنامه اعتماد، گزارش امروز ما زیر ذرهبین قرار دادن یک قانون عجیب در فوتبال پایههای تهران است.
قانون که البته در دوره ریاست فعلی به تصویب نرسید بلکه سالهای سال است اجرا میشود و مانع از رشد و شکوفایی بسیاری از فوتبالیستها شده و حالا جامعه فوتبال انتظار دارد میرشاد ماجدی که خودش از افراد فوتبالی به حساب میآید آن را تغییر دهد. در فوتبال تهران به خصوص ردههای پایه، بسیاری به رییس جدید هیات فوتبال این استان اعتقاد و اعتماد دارند و امیدوار هستند بعضی از قوانین منسوخ شده تغییر پیدا کند. چندی پیش مساله اجازه فعالیت فوتبالی به مهاجران افغانستانی مطرح شد و با رای کمیته استیناف این امکان برای فوتبالیستهای افغانستانی با برخی تبصرهها فراهم شد تا در فوتبال ایران فعالیت کنند.
اما یک قانون دیگر که برای بسیاری از نوجوانان و نونهالان مستعد بازدارنده بوده قانون اخذ رضایت کتبی بازیکن از پدر خود برای ثبت قرارداد است. رضایتنامهای که فقط امضای پدر بازیکن در آن معتبر است و امضای مادر فاقد اعتبار تلقی میشود!
البته این قانون برای بازیکنانی که همراه با پدر و مادر زندگی میکنند یا سرپرستی آنها را مادر برعهده گرفته مشکلی ایجاد نمیکند، مساله اینجاست که نونهالان و نوجوانان زیادی هستند که زیر هجده سال سن دارند و برای امضای قرارداد با یک تیم مجبور به ارایه رضایتنامه هستند و با اینکه در کنار مادر خودشان هستند اما تحت تکلف پدر قرار دارند. پدرانی که عملا نقشی در زندگی این بچهها ندارند و به هر دلیلی یا متواری هستند یا ترک منزل کردند! در چنین شرایطی آن بازیکن یا باید صبر کند تا به سن قانونی برسد که در این صورت بخش زیادی از دورانی که نیاز به آموزش فوتبال حرفهای داشته را ازدست داده یا باید دنبال پدر بگردد برای گرفتن یک امضا! چه بسیار پدرهایی که برای امضا دادن از بچه و مادر طلب پولهای آنچنانی میکنند و چه پدرهایی که خبری از آنها نیست و در چنین شرایطی کاری از مادر هم برنمیآید چون امضای مادر زیر رضایتنامه بیاعتبار است. در چنین شرایطی چه سرنوشتی در انتظار آن نوجوان مستعد است؟ بازیکنی که همگی درگیر اختلافات پدر و مادر هستند یا قربانی پدری شدند که در عمل نقشی در زندگی آنها ندارد اما آینده فوتبالیشان به یک امضای آنها بستگی دارد.
خبرنگار «اعتماد» در گزارش میدانی در این خصوص با یک پسر هفده ساله صحبت کرده است. پسری که دوست ندارد هویتش فاش شود به خبرنگار «اعتماد» میگوید: من دو سال است پدرم را ندیدم و از جایی که زندگی میکند اطلاعی نداریم و همراه با مادرم که بیماری سختی دارد، زندگی میکنم. الان برای حضور در یک تیم حرفهای و سطح بالای تهران نیاز به امضای پدر زیر رضایتنامهام دارم. مادر من با اینکه بیمار است و در شمال کشور کنار خالهام درمانش را پیگیری میکند یکی، دو بار به تهران آمده تا کار من را درست کند اما قانون این اجازه را نمیدهد و امضای او تاثیری در برگه رضایتنامه من ندارد! چون او هنوز حضانت من را ندارد و باید صبر کنیم ببینیم کی حضانت من به مادرم میرسد تا بعد برای قرارداد با تیمی حرفهای اقدام کنم.
او در ادامه صحبتهایش به خبرنگار «اعتماد» به شغل خودش اشاره کرد و گفت: دستفروشی و کار در مغازههای دیگران به عنوان فروشندگی را چند سال است انجام میدهم تا کمک خرج خانواده باشم اما دوست دارم روزی یک فوتبالیست مثل علی دایی شوم تا بتوانم به خانوادهام و دیگران کمک کنم.
هر کسی فوتبال من را دیده میگوید فوتبال من شبیه امباپه است اما چه فایده که فعلا به خاطر این قانون نمیتوانم در تیم حرفهای بازی کنم. اصلا شاید بعد از هجده سالگی دیگر سراغ فوتبال نروم!
برای پیگیری بیشتر با حسن دانش یکی از مربیانی که سالهای سال در سطوح مختلف فوتبال پایه تهران فعالیت میکند، تماس گرفتیم.
سرمربی فعلی باشگاه پارسه در ابتدا اجازه بازی کردن به مهاجران افغانستانی را اتفاق خوبی دانست و گفت: یک رای استیناف برای یک باشگاه آمده بود گویا قانون تصحیح شده و مثل اینکه افغانستانیها هم حالا میتوانند بازی کنند. حالا چه مدارکی میخواهد از آن بیاطلاع هستم.
دانش در ادامه با اشاره به قانون اخذ رضایتنامه با امضای پدر برای قرارداد بازیکنان زیر هجده سال به «اعتماد» گفت: من از سال ۸۲ که وارد مربیگری شدم این قانون بود که قبل از آن هم قطعا بوده است. در سیستم قضایی ما، پدر را میشناسند مگر اینکه پدر و مادر از هم جدا شده باشند و مادر سرپرستی بچه را برعهده گرفته باشد اما خب نباید اینطور باشد و وظایف هر دو یکسان است.
در این سالها بازیکنان خیلی زیادی بودند که استعداد خیلی خوبی داشتند اما یا پدرهایشان نبودند یا بدسرپرست هستند و مادر هم طبق قانون نمیتواند اجازه نامه را امضا کنند و این استعدادها ازبین رفتند.
تا ۱۸ سال شوند و خودشان تصمیم بگیرند نابود میشوند! اینها باید از سن کمتر رشد پیدا کنند تا دیده شوند.
دانش گفت: این رضایتنامهها برای سن زیر ۱۸ سالهها است که پدر در دفترخانهای حاضر میشود و امضا میزند که فرزندش در تیمی عضویت داشته باشد یعنی در باشگاه باشد و در اردوها و مسابقات شرکت کند.
مربی باسابقه فوتبال پایه در ادامه گفت: البته بازیکنان بیمه هم میشوند اما رضایت پدر نباشد باشگاه محکوم به استفاده از بازیکن غیرقانونی میشود! حالا از زمان حضور میرشاد ماجدی به عنوان رییس هیات فوتبال تهران یکسری خبرهای خوب را میشنویم و یکسری اصلاحات بهجا در حال رخ دادن است.
باید زمان بگذرد تا مشخص شود این اتفاقات خوب چه زمانی رخ میدهد. خبرهایی که میشنویم اگر واقعی باشد فوتبال جان میگیرد.
خبرنگار «اعتماد» پس از تحقیق درخصوص گفتههای آن نوجوان دستفروش که علاقه فراوانی به فوتبال دارد و درددلهایش را هم که در بالا خواندید و تایید صحبتهای او طی گزارشی که خواندید به این موضوع پرداخت.
امید به اینکه مسوولان تصمیمگیرنده نگاهی دوباره به این قانون و بعضی از قوانین بیندازند و با تصحیح آن به شکوفایی و رشد این استعدادها کمک کنند. استعدادهایی که قربانی بیمسوولیتی پدر شدند! اما در حساسترین مقطع ورزشی خود باید ملتمسانه احقاق حق کنند که در بسیاری از مواقع هم با شکست مواجه میشود.
دیدگاه تان را بنویسید