هل من مبارز امیر قلعه نویی بعد از یک برد/ چرا کام هواداران بعد از برد پرگل یوزها تلخ شد؟
بخشی از جامعه با تیم ملی همدل نیست. به هزار و یک دلیل. از داستانهای اعتراضات سال 1401 بگیرید تا ماجرای پاداش خودروهای چند ده میلیاردی و... توضیح هم فایده ندارد چون پای قلب و احساسات در میان است.
تیم ملی ایران در چهارمین بازی خود در جریان مسابقات انتخابی جام جهانی 2026 در امارات به مصاف قطر رفت و با نتیجه پرگل 4 بر یک حریف خود را شکست داد. بردی ارزشمند که مسیر صعود ایران به جام جهانی را هموارتر از گذشته کرد.
به گزارش « اعتماد» درحالی که هواداران احساس خوبی بابت این پیروزی داشتند کادرفنی و برخی بازیکنان تیم ملی صحبتهایی را مطرح کردند که کام جامعه فوتبال را تلخ کرد.
امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی در کنفرانس خبری بعد از بازی هواداران را به دو دسته واقعی و غیرواقعی تقسیم کرد. سردار آزمون همین کار را با کارشناسان کرد؛ کارشناسانی که به درد تیم ملی میخورند و آنهایی که به درد تیم ملی نمیخورند. سرمربی تیم ملی از رییس صداوسیما انتقاد کرد که چرا تریبون را دراختیار برخی کارشناسان قرار میدهد. کریم انصاریفرد، بازیکن سابق تیم ملی که در اردوهای اخیر دعوت نمیشود به محمد سیانکی، گزارشگر بازی توپید و او را بیادب و گزارشش را بیمعنی و پوچ خواند و الی آخر.
چنین فضایی باعث شد مخاطبان تصور کنند همه اعضای تیم ملی منتظر یک برد پرگل بودند تا بتوانند با منتقدان یا به قول خودشان آنهایی که غرضورز هستند، تسویهحساب کنند. چنین رویکردی حس منفی بین رسانهها و هواداران به وجود آورد. در همین رابطه باید به چند نکته اشاره کنیم:
پیروزی 4 بر یک مقابل قطر اتفاق خوبی است اما نه آنقدر که بخواهیم از آن حماسه بسازیم. در سابقه تقابلهای ایران با قطر تنها دو برد در دیدارهای رسمی سهم عنابیها بوده است. یکی انتخابی جام جهانی 1998 فرانسه و دیگری نیمهنهایی جام ملتهای آسیا 2023 که همین سال گذشته برگزار شد و ایران با شکست 3 بر 2 برابر حریف باز هم از رسیدن به فینال جام ملتها باز ماند. تیم ملی با کادر مربیگری فعلی خودشان با شکست برابر قطر در جام ملتها رقیب را بزرگ کردند و حالا با پیروزی برابر این حریف که اتفاقی طبیعی در تاریخ فوتبال ایران است فرصت را برای تاختن به منتقدان فراهم دیدند. این مساله از دید هواداران مخفی نمانده است.
نکته بعدی اینکه گشوده شدن نطق بعد از پیروزی کار آسان و البته نچسبی است. کادرفنی و بازیکنان چرا بعد از تساوی مقابل ازبکستان اینچنین به منتقدان حمله نکردند؟ چرا حتی بعد از برد خفیف یک بر صفر مقابل قرقیزستان خبری از چنین اظهاراتی نبود؟ آیا کادرفنی و بازیکنان نمیدانند بازیهای بعدی هم در کار است؟ آیا نمیدانند همیشه قرار نیست مقابل تیمهای ملی قطر و کرهشمالی و قرقیزستان به میدان بروند؟ به هر حال مسابقات بزرگتر و رقبای قدرتمندتر هم در راه هستند. ما امیدواریم تیم ملی در همه بازیها از برزیل گرفته تا گوام موفق شود اما کاش آنها که اینچنین بیمحابا مشغول دستهبندی کارشناسان و منتقدان و هواداران هستند آن زمان هم چنین جسارتی در خود ببینند. اینگونه نباشد که دوستان بعد از نمایش ضعیف بروند سراغ داور و کیفیت بد زمین و بعد از یک برد هل من مبارز بطلبند.
نکته بعدی سوالی است از سرمربی تیم ملی! آیا شما تازه وارد فوتبال ایران شدهاید؟ میدانیم که چنین نیست پس چرا طوری برخورد میکنید که انگار مانند مربیان خارجی تازهوارد همین امروز و به ناگهان با فوتبال ایران مواجه شدید؟ در همه ادوار تاریخ فوتبال ایران تیم ملی، کادرفنی و بازیکنان موافقان و مخالفانی داشتهاند. همین دوره قبل مگر اسکوچیچ با وجود 13 برد از 14 بازی تحقیر نمیشد؟ مگر به او نمیگفتند مربی «خونه به خونه»؟ مگر دوران کیروش و برانکو و بلاژویچ یادمان رفته؟ نمیشود که به هواداران و کارشناسان گفت یا موافق باشید یا حرف نزنید! آنهم در حوزه فوتبال که عمیقا با احساسات مخاطبانش گرهخوردگی دارد. آقای قلعهنویی! بپذیرید که عدهای از شرایط فعلی راضی نیستند و انتقاد میکنند. قرار نیست همه بهبه و چهچه کنند. شما عملکردتان را ارتقا بدهید، آن وقت وقتی کارشناس یا رسانهای غرضورزی کرد، خود هواداران تیم ملی آنها را پس میزنند.
نکته پایانی، بخشی از جامعه با تیم ملی همدل نیست. به هزار و یک دلیل. از داستانهای اعتراضات سال 1401 بگیرید تا ماجرای پاداش خودروهای چند ده میلیاردی و... توضیح هم فایده ندارد چون پای قلب و احساسات در میان است. بدون شک بازگرداندن این دسته از هواداران و تحقق شعار «یک ملت یک ضربان» کنار تیم ملی با چنین مصاحبههایی صورت نخواهد گرفت که هیچ کار را بدتر هم میکند. یکی از دلایل عمده نچسب شدن برخی ستارههای تیم ملی و اعضای کادرفنی خودستایی بیش از اندازه است. در این روزها که بحث «بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران» بسیار رواج دارد و تقابل نسل 98 با نسل فعلی شکل گرفته باید یادآور شویم که نسل بازیکنان سال 98 هیچوقت زمانی که فوتبال بازی میکردند ادعای بهترین بودن نکردند. زمان گذشت و برخی به خاطر اتفاق مهم صعود به جام جهانی 98 که فوتبال ایران را چند پله ارتقا داد به آن نسل عنوان بهترین را اعطا کردند. برخی بازیکنان آن نسل که میگویند ما بهترین هستیم به خاطر همین است. برخی دیگر هم در تقابل با اظهارات بازیکنان این نسل چنین اظهاراتی را به زبان میآورند. اینکه بازیکنان در دورانی که هنوز مشغول بازی هستند خودشان را بهترین بدانند ایجاد دافعه میکند. تبدیل شدن به بهترین نیازمند قضاوت تاریخ است. پس شاید بهتر باشد اعضای فعلی تیم ملی کمی تواضع داشته باشند. صعود به جام جهانی، برد مقابل قطر و قرقیزستان پیش از این در فوتبال ایران تجربه شده. حتی سه قهرمانی متوالی در جام ملتها یا پیروزی در جام جهانی.
مسیری که اعضای تیم ملی باید در پیش بگیرند مشخص است: سکوت و سکوت و تلاش. منتقدان اظهارنظر میکنند، هواداران هورا میکشند یا شعار حیاکن رهاکن سر میدهند، صداوسیما میزگرد میگذارد، رسانهها تحلیل میکنند. همه اینها هست اما درنهایت آنچه باقی میماند عملکرد تیم ملی است. پاسخگویی به منتقدان آنهم در روز برنده شدن فقط نفرت میزاید.
دیدگاه تان را بنویسید