کد خبر: 631836
|
۱۴۰۲/۰۶/۲۲ ۰۷:۳۰:۰۰
| |

روایت ناصرالدین شاه قاجار از اولین مواجهه‌اش با کازینو

در خاطرات ناصرالدین شاه قاجار در سفر به بلژیک آمده است: رسیدیم به جای بزرگی، عمارت بزرگی بود، چراغ‌های زیاد داشت، گفتند اینجا کازینو است، ما نمی‌دانستیم کازینو چیست، خواستیم ببینیم، خسته هم شده بودیم، بلکه آنجا استراحتی بکنیم، داخل شدیم.

روایت ناصرالدین شاه قاجار از اولین مواجهه‌اش با کازینو
کد خبر: 631836
|
۱۴۰۲/۰۶/۲۲ ۰۷:۳۰:۰۰

 سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1268 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند، بلژیک و انگلستان شد.

به گزارش فرادید، در اینجا گزیده‌ای از روزنامۀ خاطرات او در روز چهارشنبه پنجم تیرماه سال 1268 شمسی (شوال سال 1306 قمری) را می‌خوانید که مربوط است به اقامت شاه در بلژیک و حضور در شهر اسپا:

این هتل ما اسمش هتل بریتانیک است. دیشب حال ما خوب نبود، با وجود این چون شهر را چراغان کرده بودند محض اینکه التفاتی به مردم کرده باشیم بیرون آمدیم قدری در خیابان جلو منزل راه برویم . . . پلیس جلو افتاده بود و از اطراف راه باز می‌کردند، مردم به یکدیگر زور می‌آوردند مثل اینکه فیلی یا زرافه‌ای اینجاست . . . دکان‌های خیلی خوب دیدیم، به چند دکان وارد شدیم خریدهای خوب کردیم.

رسیدیم به جای بزرگی، عمارت بزرگی بود، چراغ‌های زیاد داشت، گفتند اینجا کازینو است، ما نمی‌دانستیم کازینو چیست، خواستیم ببینیم، خسته هم شده بودیم، بلکه آنجا استراحتی بکنیم، داخل شدیم . . . اطاق‌ها و تالارهای بزرگ مزین دیدیم، در همه چهل‌چراغ، گاز و الکتریسیطه . . . دیگر یک اطاق بزرگی بود، میزی در میان آن بود، قریب چهل نفر زن و مرد نشسته بودند دور آن، پرسیدیم چه می‌کنند گفتند اینجا باکارا بازی می‌کنند و رولت . . . ندانستیم چطور بازی می‌کنند . . .

اطاق دیگر همه جور اسباب بازی گذاشته بودند، تخته نرد و شطرنج و همه چیز . . . یک قطار راه‌آهن ساخته‌اند در روی صفحه و اسبابی دارد که دور می‌زند . . . در روی میز اسامی ده پانزده شهر از شهرهای فرنگستان را نوشته‌اند، اشخاصی که بازی می‌کنند هر یک شهری را اختیار می‌کنند و پول روی اسم آن شهر می‌گذارند . . . بعد قطار را حرکت می‌دهند، تند می‌چرخد، خیلی تماشا دارد، بعد هر جا ایستاد، اسم هر شهر که باشد، حریفی که روی آن شهر پول گذاشته می‌برد.

حقیقتا راحتگاه غریبی است، همه چیز در اینجا هست . . . چون دیدن و دانستن همه چیز خوب است عجب اتفاقی بود که اینجا را دیدیم، طرز قمار فرنگی‌ها را تماشا کردیم. اما اطاق بازی اینجا را نمی‌توان قمارخانه گفت، مردمان معقول آنجا بودند، بی‌صدا، آرام، مودب دور میز نشسته بودند، آدم تصور می‌کرد برای مشورت نشسته‌اند . . . اینطور اتفاقی دیدن اینجا بد نبود، تماشائی کردیم، تازگی داشت، گفتند یک دستگاه بازی در موناکو هست خیلی از این‌ها بزرگتر که برد و باخت در آنجا زیاد می‌شود. از کازینو رفتیم به هتل . . .

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها