کد خبر: 692179
|
۱۴۰۳/۱۰/۰۹ ۰۹:۲۱:۰۶
| |

نصرت‌الله تاجیک:

همانگونه ما بعد از انقلاب تمام اشتباهات شاه را به آمریکا نسبت دادیم اکنون انقلابیون سوریه درصدد لولوسازی از ایران هستند

نصرت‌الله تاجیک نوشت: باید اوضاع تیره، تار و لرزان سوریه را ما که یک انقلاب از سر گذرانده‌ایم، درک کرده و خودمان را در مظان اتهام قرار ندهیم. همان‌گونه که ما تمام اشتباهات شاه را به امریکا منتسب می‌کردیم، الان هم انقلابیون سوریه درصدد لولو‌سازی از ایران هستند و تلاش می‌کنند با سند‌سازی تمام گناهان بشار اسد را به گردن ایران بیندازند!

همانگونه ما بعد از انقلاب تمام اشتباهات شاه را به آمریکا نسبت دادیم اکنون انقلابیون سوریه درصدد لولوسازی از ایران هستند
کد خبر: 692179
|
۱۴۰۳/۱۰/۰۹ ۰۹:۲۱:۰۶

نصرت‌الله تاجیک در یادداشتی با عنوان «شوک خاورمیانه‌ای هفت نکته و چهار ضلعی تامین منافع ایران در سوریه» در روزنامه اعتماد نوشت: متاسفانه آنچنان شوک خاورمیانه‌ای بر محافل اجرایی، مطالعاتی و دانشگاهی سنگین بوده که هنوز قرائت واحد و منسجمی از دلایل، زمینه‌ها، بازیگران و اهداف ماجرای سوریه وجود ندارد! تحولاتی که بدون شک موقعیت ایران در خاورمیانه را تضعیف کرده و بازدارندگی خارجی ایران به پایین‌ترین از حد خود رسیده است. اما با توجه به آنچه درادامه  آمده، با تمهیدات و تغییر رویکردها، موقعیت ایران با اتخاذ مواضع معقول و مناسبی ناشی از اعتماد به نفس، قابل احیاست.

مهم‌ترین آنها اتخاذ رویکرد سیاسی - اقتصادی به جای امنیتی- نظامی در سوریه است و نیازمند تجدیدنظر در نحوه تامین اهداف سیاست منطقه‌ای ایران هستیم و ضرورت دارد روشی اتخاذ کنیم که دیگران و مخصوصا دولت قانونی آن کشور هر کسی باشد باور کند برای سودآور کردن سرمایه‌گذاری‌های خود قصد همکاری داریم و این میسر نیست الا اینکه پرونده سوریه به وزارت امور خارجه برگردد. 

از ابتدا نیز در همین وزارتخانه بود و سرمایه‌گذاری‌ها بر اساس مطالعات و طراحی‌های سیاسی صورت گرفته بود و نه نظامی. اگر هم ضرورتی برای حضور نظامی بود، نظیر مبارزه با داعش، الان آن موضوع مرتفع شده است! در دو دهه شصت و هفتاد شمسی ستادهای گوناگونی نظیر ستاد افغانستان، ستاد هماهنگی‌های اقتصادی و ابوموسی و... در این وزارت فعال و مرکز هماهنگی‌های بین بخشی بودند. در این راه می‌توانیم برای حفظ یکپارچگی سوریه از روش‌های اجماع‌ساز مورد قبول جهان همچون برگزاری جلسات چندجانبه و مشخصا در قالب اجلاس آستانه اما با اهداف و اعضای جدید بهره ببریم. روند آتی سوریه را باید توسط طراحی‌های سیاسی و روش‌های دیپلماتیک و یارگیری دنبال کرد. درست است ترکیه با این حرکت و تقبل عملیاتی کردن یک پروژه چند لایه که توسط امریکا و اسراییل طراحی شده بود، دنیا را در مقابل عمل انجام شده قرار داده است، اما این شوک نباید سبب تشتت و سخنان نادرست مسوولان و تحلیلگران ایرانی در این زمینه و رودررویی دو کشور برای مسائل سوریه شود. 

از غزه تا سوریه یک پروژه است برای تضعیف قدرت منطقه‌ای ایران. اگر توفان‌الاقصی را یکی از پیچیده‌ترین عملیات حماس بدانیم، اما این عملیات در حد شاخه نظامی یک گروه مبارز اسلام‌گرای سنی بود که ایران نه در طراحی و نه در اجرای آن نقشی نداشته است. ولی با اشتباه محاسبه و رویکرد غلط گروه‌های مقاومت، در حالی که هم‌پیمانان نزدیک‌تر حماس مانند ترکیه و قطر به تماشا نشستند، گروه‌های هم‌پیمان ایران با تمام قوا و با استراتژی غلط که به اسراییل فرصت داد آنها را تک‌تک و یکی بعد از دیگری از میدان به در کند! وارد درگیری نابرابری شدند! و تمام ظرفیت گروه‌های شیعه را پای کار آوردند و دچار آسیب فراوان شدند که تبعاتش به سوریه هم رسید و ضعف‌های بازدارندگی ایران را نیز نمایان ساخت، زیرا حزب‌الله ستون خیمه امنیت حلب هم بود و با انتقال نیروهایش به جنوب لبنان، جبهه سوریه دچار ضعف شد! یعنی ترکیه با ارتشی قوی و عضو ناتو جز چند حرکت نمایشی برای کمک به مردم غزه و حماس با اسراییل درگیر نشد و اکنون نیز اجازه فعالیت گروه‌های مقاومت به صورت مسلحانه را در مرزهای سوریه و اسراییل نخواهد داد! و الان انصارالله باید بسیار مواظب باشد که همین بلا سرش نیاید! بلکه تلاش کند به سمت مصالحه سیاسی برای آتش‌بس غزه به جای رودررویی نظامی برود! با این مقدمه به نکاتی می‌پردازم که ضرورت رعایت آنها زیاد و فوری است و سپس مدل رفتاری درست ایران را که در شکل فوق  آمده، معرفی می‌کنم: 

1- سیاست محل برد و باخت است. مهم این است که سیاستمداران درس بگیرند. از اسب افتاده‌ایم و نه از اصل! اینکه حکومت ایران برای کاستن از تبعات تنهایی استراتژیک تحمیل شده به کشور با سرمایه‌گذاری، پهنه جغرافیایی خویش را به شرق مدیترانه دوخت، اقدامی استراتژیک و عاقلانه در جهت حداکثر‌سازی منافع ملی مردم ایران بود و اگر به خوبی محافظت می‌شد و بشود، تبعات مثبتی برای ایران و اقتصادش داشت و دارد. 

2- سوریه مهم است و نه اسد. سوریه دو جنبه برای سرمایه‌گذاری ایران داشت؛ اول خود پهنه ژئوپلیتیکی سوریه در شرق مدیترانه و کنار اروپا. دوم راه لجستیکی و تقویت حزب‌الله. اولی از دومی مهم‌تر و دومی قابل تامین از راه‌های دیگر است. 3- نیاز به اجرای یک مدل رفتاری جدید داریم. مشخصه‌های این الگوی رفتاری باید ماهیتی سیاسی و مطابق هنجارهای عام بین‌المللی داشته باشد که مورد پذیرش افکار عمومی است و منجر به تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران شود بدون آنکه اصول تغییر کند! نظام بین‌المللی حتی اگر ناعادلانه است، اما نه می‌توان یک‌باره آن را نادیده گرفت و نه به تنهایی می‌توان مقابل آن ایستاد! نیاز به یارگیری دارد و اجماع‌سازی در مورد موضوعاتی که مخالف هستیم! این تغییر رویکرد نشان خواهد داد که ایران می‌خواهد در چارچوب بازی کند. همان‌گونه که در برجام رفتار کردیم! برجام نمود و تبلور بین‌المللی‌گرایی ایران بود و توانست اصولش را حفظ و اهدافش را تامین کند!

4- ایران نمی‌تواند دست از سرمایه‌گذاری‌اش در سوریه بردارد. بسیاری از پروژه‌ها اقتصادی هستند. لذا باید دید استراتژی مناسبی که برای ایران در این شرایط کار می‌کند و منافع و مصالح ملی ایران را حداکثر‌سازی کند، کدام است؟! به هم ریختن سوریه یا ایجاد ثبات و آرامش و تشکیل دولت ملی و رعایت حقوق اقلیت‌ها؟! بالطبع این دومی کارگشا‌تر و اولی مخاطراتش برای همه منطقه بیشتر است. ایران نه عملا که در بیان هم نباید به گونه‌ای بگوید که شائبه آن هم ایجاد شود تا کاسه کوزه‌ها بر سر ایران بشکند. این یک بازی روانی است تا ایران را از منافعش در سوریه محروم کند! لذا ایران باید با استراتژی محدود کردن دامنه ضرر استراتژیک تلاش کند روابطش با حکام سوریه نه تنها بحرانی نشود، بلکه رو به عادی شدن پیش برود و تلاش برای تنش‌زدایی داشته باشد و اوضاع داخلی سوریه را به مردم و حکومت سوریه واگذار کند.

5- باید اوضاع تیره، تار و لرزان سوریه را ما که یک انقلاب از سر گذرانده‌ایم، درک کرده و خودمان را در مظان اتهام قرار ندهیم. همان‌گونه که ما تمام اشتباهات شاه را به امریکا منتسب می‌کردیم، الان هم انقلابیون سوریه درصدد لولو‌سازی از ایران هستند و تلاش می‌کنند با سند‌سازی تمام گناهان بشار اسد را به گردن ایران بیندازند! پس اول باید صبور بود و به هیات حاکمه کنونی فرصت داد تا توازن نیروهای داخلی برقرار شود و دوم به هیچ‌وجه و مطلقا هیچ‌گونه فعالیت علنی از جمله سخنرانی برای توجیه اقدامات قبلی یا برای آینده خطاب به مردم سوریه نباید داشته باشیم. 

 6- سوریه هم‌اکنون دچار بلیه تعدد بازیگر و بازیگردان شده که با تضاد منافع و احتمال فراوان برخورد منافع آنها، به این زودی‌ها روی خوش نبیند! مردم سوریه راه سختی در پیش دارند که این بازیگران و بازیگردان‌ها داخلی و خارجی دارای اهداف و مطامع فراوان هستند! مخصوصا اگر صحنه‌گردانی با ترکیه باشد که هم طمع سرزمینی دارد و هم می‌خواهد مشکلات قومی خود را با موضوع سوریه حل کند و هم بی‌نظر به نفت شرق سوریه نیست! بالطبع رقابت ایران و ترکیه باید تابع قوانینی باشد ولی نه در حد ایجاد خصومت! اگر چه ترکیه در رقابت با ایران شمشیر را از رو بسته و علاوه بر رقابت سیاسی- امنیتی، جزیی از برنامه حذف سرشاخه‌های قدرت استراتژیک ایران در منطقه است که توسط امریکا و اسراییل طراحی شده و حتی ممکن است در مسائل و مناطق دیگر همچون قفقاز دچار تضاد منافع شویم، اما ایران نباید در مورد سوریه روابطش با ترکیه دچار آسیب جدی شود و خیلی صبورانه و با برنامه و استفاده از تمامی ابزارهایش این رقابت را مدیریت کند! سوریه احتمالا برای ترکیه آن نخواهد شد که مسوولان ترکیه فکر کرده و در محاسبات خود وارد می‌کنند!

7- کانال‌های ارتباطی خود را برای کار بیشتر با اخوان‌المسلمین فعال کنیم. فرقه‌گرایی در سیاست خارجی سم مهلک است. انتساب ایران و انقلاب اسلامی صرفا به تشیع ظلمی بزرگ و یک خط انحرافی است. دنیای اهل سنت به دلیل وسعت جمعیتی و اهمیت توزیع جغرافیایی عنصر مهمی در توازن سیاسی است که قابل چشم‌پوشی نیست! در راس این ارتباط برقراری هر چه سریع‌تر رابطه با هیات تحریرالشام به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق کانال‌های ارتباطی ایران با اخوان‌المسلمین یا حماس است و اما چهار ضلعی تثبیت موقعیت و تامین مصالح ایران در سوریه: با اتفاقاتی که در منطقه از غزه تا لبنان و سوریه افتاده، بازدارندگی خارجی ایران بسیار کاهش یافته است. هم اشتباه محاسبه داشتیم و هم رویکردمان غلط بود. رویکرد نظامی در سوریه به دلیل دست بلند اسراییل در آنجا جواب نمی‌دهد. گذاشتن گوشت دم دست گربه است. پس فعالیت ایران در ارتباط با اوضاع سوریه در داخل چهار ضلعی فرضی باید باشد که در چهار گوشه آن بازیگران موثر در صحنه سوریه قرار دارند. در یک گوشه آن قدرت‌های فرامنطقه‌ای مانند امریکا و اروپا حضور دارند، در گوشه دیگر بازیگران منطقه‌ای مثل مصر، عربستان و امارات هستند که البته امارات بیشتر یک نقشه موذیانه‌ای دارد که در موضوع سوریه گرایش‌اش به سمت قدرت‌های بیرونی مخصوصا امریکاست. در گوشه سوم کار با عناصر تاثیرگذار بر صحنه سوریه است که دو گروه مشخص از آنها کردها و اهل سنت هستند که بالطبع هیات تحریرالشام هم در همین چارچوب قرار می‌گیرد که محل کار دیپلماتیک یا سیاسی ایران با این ابزارهای داخلی است. گوشه آخر هم اوضاع داخلی ایران است و همان‌گونه که عرض کردم از آن جهت که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است، ما نیاز به این داریم که یک سلسله اقداماتی در داخل انجام بدهیم، یک مقدار انسجام ملی را بالا ببریم و چهره بیرونی‌مان ترمیم شود. اگر این اتفاق‌ها بیفتد بالطبع قدرت ما برای چانه‌زنی با سه زاویه دیگه خیلی بیشتر می‌شود و در ارتباط با سوریه می‌توانیم طراحی، یارگیری و فعالیت سیاسی داشته باشیم. ان‌شاءالله!

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها