«اعتمادآنلاین» از وضعیت مرگ پرندهها در میانکاله گزارش میدهد:
آمار تلفات میانکاله، از 7 هزار پرنده رد میشود؟/ فرضیه ورود سم توسط مردم بومی به تالاب قوت گرفت/ منصوری، فعال محیطزیست مازندران: انتقام و تعارض منافع قبلاً هم سر میانکاله بلا آورده بود/ وقتی مردم بومی به منابع طبیعی حس تعلق خاطر نداشته باشند، دلشان هم ن
روز اول حدود 2 هزار پرنده تلف شد. بعد از گذشت 24 ساعت به چهار هزار تا رسید و حالا منابع آگاه میگویند جمعبندیها که به پایان برسد آمار تلفات از هفت هزار تا هم رد میشود. داستانی قبلاً شنیده شده از شبهجزیرهای در منتهیالیه جنوب شرقی دریای خزر که خوششانس بود و از تعرضهای انسانی همچون ساختوساز در تمامی این سالها در امان ماند. اما انگار برخی تابِ دیدن حال خوش یکی از اصلیترین مأمنهای پرندگان مهاجر در ایران را ندارند.
اعتمادآنلاین| نیلوفر حامدی - بین سالهای 68 تا 73، تراز آب دریای خزر بالاتر از همیشه رفت. تالاب میانکاله که در جنوب شرقی خزر قرار داشت، به لطف این افزایش تراز حال خوشی پیدا کرد و وسعتی بیشتر از همیشه یافت. آب به زمینهای کشاورزی رسید و ماهی و پرنده بود که در منطقه برای خود جولان میداد.
دیگر شغل مردمی که زمستانها کشاورزی نمیکردند صیادی شد، آن هم با قدرتی دوچندان. شبی نبود که مردان روستا با کمتر از 30 کیلو صید ماهی به خانه برگردند. همه جا رونق گرفته بود و کیف مردم هم کوک بود. تا اینکه سازمان حفاظت از محیطزیست، در اقدامی ضربتی، صید و شکار را ممنوع کرد و یکشبه پرنده و ماهیِ در دست روستاییان را از آنها گرفت.
بچههای بومی منطقه که حالا دیگر خودشان سن و سالی دارند، میگویند آن روزها در دوران کودکی، افراد سازمان محیط زیست برایشان حکم سربازان عراقی را داشتند، آنقدر که خانوادههایشان شاکی بودند.
همین کینه هم کار را به جایی رساند که چند نفر از اهالی روستا، شبانه چند 10 لیتر سم را وارد تالاب میانکاله کردند. از پس این اقدام، در سال 73، بیش از 100 هزار پرنده و ماهی تلف شدند و تا ماهها از آن منطقه بوی تعفن میآمد. اهالی بومی میگویند البته طبیعت هم انتقامش را گرفت. یکی از آنهایی که سم را وارد تالاب کرده بود چند سال بعد در توفان تالاب گیر افتاد و غرق شد و مرد.
حالا دوباره این تالاب اسیر افیونی شده که رهاوردش مرگ حدود پنج هزار پرنده تا به این لحظه بوده است . آماری که در روزهای آینده، رقم هفت هزارتایی را هم رد خواهد کرد. اما این بار ماجرا چیست؟
احتمال بیماری پرندگان از اساس فرضیهای مردود بود
حر منصوری عبدالملکی فعال محیطزیست و طبیعتگرد بومی منطقه میانکاله است. او که در جریان سال 73 کودک بوده و همه چیز را با دقت به خاطر دارد، در گفتوگو با اعتمادآنلاین، ابهام عامل بیماری را به طور کامل رد میکند: سازمان محیطزیست مساله احتمال بیماری آنفلوانزا و نیوکاسل را در پرنگان مطرح کرد. علت این است که آنها بومی نیستند و نمیدانند اینجا چه چیزهایی گذشته است. احتمال بیماری به هیچ عنوان نمیتواند درست باشد، آن هم به چند دلیل؛ یک اینکه بیماری نمیتواند چنین گستره تلفات بالایی داشته باشد. همچنین چطور میشود تلفات یک بیماری یکشبه رخ دهد و استمرار نداشته باشد؟ از همه مهمتر اینکه نتایج آزمایشها نشان داد که احتمال بیماری به طور کامل فرضیه ردشدهای است.
منصوری به ابهام دیگری که این روزها مطرح شده یعنی ورود سموم و پسماند صنایع اطراف، پرداخت و آن را هم زیر سوال برد: در بالادست تالاب، املاک گلوگاه وجود دارد. همچنین صنایع مختلفی در این منطقه دیده میشود و برخی گفتند شاید پساب این صنایع تالاب را آلوده کرده باشد. اما این شائبه هم از اساس اشتباه است. چراکه «کتن»ها و نیزارهای اطراف آب تالاب در این زمینه همیشه نقش ضربهگیر را دارند و این آلودگیها را جذب میکنند و به شدت کاهش میدهند. از سوی دیگر، میزان این آلودگیها به اندازهای نیست که توان کشتن این تعداد پرنده را داشته باشد. در نتیجه، تنها یک آلودگی شدید و مستقیم شیمیایی میتواند منجر به چنین فاجعهای شود.
باید پیگیری قضایی صورت گیرد
این فعال محیطزیست با اشاره به مناقشهبرانگیز بودن همیشگی این منطقه توضیح داد: این منطقه در تمامی این سالها مناقشهبرانگیز بوده است. دعوای بین سازمان محیطزیست و مردم محلی و شکارچیان داستان جدیدی نیست. به نظر میرسد این بار هم از این ماجرا بوی انتقام میآید. کمااینکه در موضوع آتشسوزیهای گسترده بهار و تابستان این منطقه هم بیش از اینکه بساط آتش توریستها نقش داشته باشد، تعارض منافع و انتقام موثر بود. به همین دلیل باید پیگیری قضایی صورت گیرد و نباید اجازه داد موضوع به دست زمان سپرده، و فراموش شود.
مردم در دهه 70 دیدند که صیدشان بین مسئولان تقسیم شد
منصوری نقش سازمان محیطزیست را در این زمینه بسیار موثر دانست و گفت: باید واقعبین بود. نه سازمان محیطزیست میتواند مدیریت دقیقی بر تالاب داشته باشد و نه مردم و شکارچیان را به سادگی میتوان کنترل کرد. بهترین راه برای کنترل چنین فجایعی، ایجاد اشتغال برای اهالی روستا از قِبلِ همین منابع طبیعی است. افزایش فعالیتهای مشارکتمحور مردم بومی میتواند آن احساس تعلق خاطرِ ازدسترفته را به منطقه و مردم بومی برگرداند. نابودی حس تعلق مردم به ثروتی که کنار دستشان است سم مهلکی است که میتواند طبیعت را نابود کند. به همان اندازه، اگر مردم حس کنند این ثروت زندگیشان را هم رونق میبخشد، خودشان برای محافظت از طبیعت پای کار میآیند.
او در پایان به ماجرای سال 73 اشاره کرد و توضیح داد: وقتی آن اتفاقات در دهه 70 رخ داد، مردم میدیدند که صیدشان بین مسئولان تقسیم میشود. شغل و درآمدشان را گرفته بودند و هیچ راه جبرانی برای آن جلوی پای مردم نگذاشته بودند. خودِ من که در حوزه توریسم فعالیت میکنم، این تالاب راه ارتزاقم است. اگر سایر مردم هم بتوانند چنین فرصتی داشته باشند، قطعاً دلشان برای این طبیعت خواهد سوخت.
دیدگاه تان را بنویسید