زنان و مشارکت محلی
محلات اسطوره حرکت زندگی هستند؛ شهرها جملگی با شکلگیری محلات توانستهاند هویت شهری خود را پیدا کنند اما در طول سالهای اخیر معنا و مفهوم اصلی محلات و کارکرد آن مخدوش شده است. شاید یکی از اصلیترین علل آن گستردگی شهرها و توسعه ارتباطات مدرن و فاصله میان محل زندگی و کار و دور شدن (فاصله) باشد. در این میان با توجه به بروز بیماری کرونا در جهان دوباره مساله محلات و ضرورت بازنگری بر شیوههای پیشین در مدیریت شهری و شهرسازی مطرح شد. شهر بیستدقیقهای یا محلات بیستدقیقهای، نمونهای از این نوع بازگشت است.
اعتمادآنلاین| محلات اسطوره حرکت زندگی هستند؛ شهرها جملگی با شکلگیری محلات توانستهاند هویت شهری خود را پیدا کنند اما در طول سالهای اخیر معنا و مفهوم اصلی محلات و کارکرد آن مخدوش شده است. شاید یکی از اصلیترین علل آن گستردگی شهرها و توسعه ارتباطات مدرن و فاصله میان محل زندگی و کار و دور شدن (فاصله) باشد.
به گزارش اعتماد،در این میان با توجه به بروز بیماری کرونا در جهان دوباره مساله محلات و ضرورت بازنگری بر شیوههای پیشین در مدیریت شهری و شهرسازی مطرح شد. شهر بیستدقیقهای یا محلات بیستدقیقهای، نمونهای از این نوع بازگشت است. به دلیل شیوع کرونا که هماکنون نیز آثار جدی بر زندگی شهروندان بر جای گذاشته در دورههای قرنطینه و بسته شدن فروشگاههای بزرگ و کار در منزل دوباره محلات به کانونی برای تامین نیازهای اساسی شهروندان مبدل شد. در این میان زنان که به دلایل مختلف بیشترین حاضران در محلات را تشکیل میدهند عرصههای رونق محلات را بیش از دیگران حس کردند. ارتباط با همسایگان، فروشگاههای محلی و تامین نیازها از درون محله و حتی رفع کسالت ناشی از ماندگاری در منزل به دلیل قرنطینه طولانی از فرصتهایی بود که زنان در محلات توانستند بهره ببرند! اما سوال اینجاست آیا این امر تداوم دارد یا دوباره با رفع شیوع بیماری کرونا یا همان کووید 19 باز هم محلات میتواند کارکرد قبلی خود را داشته باشد یا باید عناصری برای تقویت و بازخوانی آن در محلات و بازگرداندن محله به شهر و زنان صورت پذیرد!؟ اصولا انسان برای تامین نیازهـا و تحقـق اهدافش نیازمند برقراری تعـاملات اجتمـاعی در قالـب شبکههایی چـون خـانواده، همسـایگان، دوسـتان و ... است تا با مشـارکت فعالانـه در اجتمـاع بـه بهبـود کیفیت زندگی فردی و جمعی خود کمک کند. هرچـه این روابط نظاممنـدتر و هماهنـگتر باشـد مـا شـاهد دستیابی به اهداف جمعی در مدت زمان کوتاهتـر و بـا صرف هزینه کمتر خواهیم بود. عبداللهی معتقد است سرمایه اجتماعی محلهای یک ساخت چنـد سطحی استسرمایه اجتمـاعی در ایـن بخـش بـه منظـور اسـتفاده مـوثر از آن، بـه عنـوان ارتبـاط متقابـل چنـد سطحی بین منـابع شـبکه محـور قابـل تعریـف اسـت. اعتماد متقابل در قالب شبکههایی کـه در درون محلـه برای مدیریت و برنامـهریزی محلـه شـکل میگیرند میتواند منجر به ایجـاد یـک سـاختار اجتمـاعی چنـدسطحی از شـهروندان در محلـه شود کـه در نهایـت، اداره امور محله را به شکل آسانتری میسر میسازد. عبداللهی، 1389، 87) از اینرو مردم این احساس را خواهنـد داشـت کـه بخشی از محله هستند؛ احساس مفید بودن و سودمندی میکنند و توانایی آنهـا برای مشارکت واقعی در محله تقویت میشود؛ در واقع آنها محله را متعلـق بـه خـود میدانند و احسـاس امنیت میکنند و فرصت ایجاد شبکههای زیادی از ارتباطـات متقابـل میـان افـراد فراهم میشود. در گذشته ایران کوچهنشینی و همنشینی با همسایگان بخشی از زندگی زنان محلات بود اما با تغییرات در سبک زندگی این مساله کمکم از میان رفت و پارکهای محلهای جای آن را گرفت ولی روابط همسایگی باز نگشت! اما نیاز به باهم بودن به ویژه شیوع بیماری کرونا بازگشت به برخی ظرفیتهای گذشته را ضروری کرد از جمله همسایگی و حمایت محلی و باور محله به عنوان سلول اصلی حیات شهری که بستر آن بر تعاملات زنان محل شکل میگیرد. ازاینرو ضروری است مدیریت شهری و برنامهریزان شهری با توجه به درسآموختههای کرونا نسبت به مشارکت محلی و حضور زنان برنامههایی اثرگذار داشته باشند.
شاید یکی از جدیترین برنامهها واگذاری مسوولیت نگهداری و رسیدگی و نظارت بر فضای سبز کوچهها و پارکهای محلهای به زنان یا کانونهای زنان محلهها باشد. شورایاریها میتوانند در صورت نبود چنین نهادهایی با بهرهگیری از ظرفیت مدیریت شهری بستر تشکیل چنین نهادهایی کوچک و البته محلهای را تدارک ببینند، خصوصا اینکه این نهادها قادر است ظرفیت بالقوه موثری از نیروهایی که به نوعی ساکنان اصلی محله هستند یعنی زنان را برای تسری سرزندگی شهری و ارایه خدمات موثر به محله از طریق آنان فراهم کنند. مشارکت محلی زنان دو اثر جدی بر زندگی آنان و شهر دارد نخست آنکه شهر بهرهمند از ظرفیتی بالقوه که به بالفعل درآمده؛ میشود و دوم آنکه زنان در عرصه برنامهریزی و اقدام در شهر به مشارکت طلب میشوند و این مهم میتواند کارکرد موثری بر سرزندگی شهری و تسری مشارکت عمومی در برنامههای شهری داشته باشد. زنان که نیمی از شهروندان شهرها هستند به دلیل ساختار اداری مدیریت شهری هنوز نتوانستهاند جایگاه اصلی خود را در برنامهریزی و مشارکت داشته باشند. ایجاد این ظرفیتها با عنایت به تغییرات ایجادشده از طرفیک عامل ناشناخته به نام بیماری (کووید 19) این فرصت را فراهم کرده که سرزندگی شهری که با مشارکت شهروندان نهادینه میشود شکل واقعی به خود بگیرد و مدیریت شهری از دوره حاکم بلامنازع شهری خارج و مدیریت مشارکتی با حضور شهروندان را تجربه کند. زنان ساکن در شهر با توجه به محدودیت شیوع بیماری و گستردگی تجارب ناشی از آموزش فرزندان و نگهداری از بیماران و... مهارتهای جدیدی کسب کردهاند که قادر است با اشتراک گذاشتن آنها با مسوولیتهای اجتماعی محلی بستری از همکاری و همدلی محلهای را ایجاد کند. آنان با توجه به ارتقای سطح سواد و آموزشهای ناشی از فضای مجازی عرصههای خوبی برای تصدیگری محلهای دارند و نقش موثری برای تسری آن به خانواده و همسایگان! از این ظرفیت بهره ببریم و آماده بروز وقایع اینچنینی در آینده باشیم! این مهم در تسری تابآوری اجتماعی در برابر مشکلات و حوادث احتمالی فرصتی کمنظیر است. در تحقیقی که بین مشارکت اجتماعی و سلامت زنان در شهر ایلام در سال 95 صورت گرفته نتیجه آن این است که با توجه به عوامل مختلف مرتبط با سلامت عمومی در زنان و از طرفی اثر تجمعی عوامل بر مولفههای مشارکت اجتماعی، بهبود عوامل موثر قابل تعدیل نظیر مشارکت و حمایتهای اجتماعی در زنان میتواند بر سلامت عمومی آنها اثر مستقیم داشته باشد. در واقع زنان به عنوان حدود نیمی از جمعیت، که سلامت آنان زیربنای سلامت خانواده است نیازمند مشارکت اجتماعی هستند و جامعه به تبع آن نیازمند سلامت و مشارکت آنان است.
پس راه لازم برای مشارکت آنان را از محلات آغاز کنیم! زنان با اتکا به توان مادری قادرند محله را آرام، سرزنده و کاربردی کنند. قدر آنان را بدانیم!
دیدگاه تان را بنویسید