چرا برای تعطیلات آخر هفته این همه شایعه شکل گرفت؟
عباس عبدی نوشت: چرا چنین شایعاتی شکل گرفت؟ به نظرم نحوه اعلام خبر تعطیلی سادهانگارانه بود. هیچ دلیل معتبری برای این کار ارایه نکردند. پیش از آن نیز بحث را به سطح عمومی نکشاندند. شواهد علیه درستی این ادعا، یعنی تعطیلی به علت گرم شدن هوا، بیش از اندازه بود.
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «آزمون اعتماد» در روزنامه اعتماد نوشت: اعتماد از مهمترین ویژگیهای جامعه و سرمایه اجتماعی گرانسنگی است که نزد دولتها میتوان دید. هر دولتی که اعتماد کافی نزد مردم دارد، سیاستهایش را با هزینه اندک پیش میبرد و برعکس. در اهمیت این سرمایه اجتماعی کافی است خانوادهای را تصور کنید که زن و شوهر و فرزندان همگی به یکدیگر اعتماد کامل دارند، یا در مقابل خانوادهای که همه به یکدیگر بیاعتماد هستند و هر کدام دیگری را دروغگو میداند. زندگی در دومی بسیار پرهزینه و خطرناک است. اصلا زندگی نیست. اعتماد اهمیت خود را در بزنگاهها نشان میدهد. در این مواقع است که اثرات مهم اعتماد یا بیاعتمادی را شاهدیم.
هفته گذشته دولت اعلام کرد که به دلیل گرمی هوا روزهای سهشنبه و چهارشنبه که متصل به دو روز آخر هفته میشوند، تعطیل است و این تعطیلات همه کشور و بیشتر امور را شامل و بسیار فراگیر شد. اگرچه پیش از اعلام تعطیلات اخباری رسمی درباره گرمی هوا در روزهای آینده منتشر میشد، ولی تصور کسی نبود که بر اثر این حد از گرما کشور را تعطیل کنند، به ویژه آنکه برخی استانها در تابستان حتی تا 10 درجه بیشتر هم گرم میشدند بهطوری که مرز قانون کار را رد میکردند ولی تعطیل نمیشدند. حالا چگونه میشود که اهواز و اردبیل و بندرعباس و سردشت، همزمان مستحق تعطیلی به دلیل گرما شوند؟ این تصمیم با این توجیه طبعا پذیرفتنی نبود هنوز هم نیست.
از اینجا بود که شایعات عجیب و غریب آغاز شد. هر کس آن را با تحلیل و شواهدی به یکی از حوادث این روزها ربط میداد. یکی میگفت مساله ارز و افزایش قیمت آن و مربوط به انحلال کانون صرافان است. دیگری گفت مرتبط با سخنان رییس مجلس است که باید تصمیمات سخت گرفت و به مساله مصرف انرژی اشاره کرده بود و درنتیجه همراه با اخبار دیگر عدهای هم افزایش قیمت بنزین را علت تعطیلات دانستند. دیگری با انتشار فیلمی از افزایش حدود صددرصدی قیمت نان در یک استان را علت تعطیلات دانست. تعطیلی و تخلیه زندان رجاییشهر هم برای برخی افراد خبر بدی بود که با این تعطیلات پیشبینی نشده همراه شده بود، براندازان هم حرف از تغییرات سیاسی کلان پشتپرده میزدند. از همان بدو ماجرا خیلیها میپرسیدند که ماجرا چیست؟ هنگامی که نظرم را میدادم، میگفتند سادهای که اینطور تحلیل میکنی. میگفتم، عجلهای نیست چهار روز دیگر معلوم میشود.
به نظر من مساله اصلی درمانی و بهداشتی ناشی از گرما نبود. نه اینکه نبود، مساله اصلی نبود. مساله اصلی برق بود که دولت تصمیم گرفته است به هر قیمتی که شده خاموشیها را به مصارف خانگی منتقل نکند. اتفاقا ریشه این تصمیم نیز همان بیاعتمادی موجود است، چون دولتی که متکی به حمایت مردم و مورد اعتماد آنان باشد، بدون تردید و در درجه اول برق را به امور تولیدی میرساند یا با اصلاحات گوناگون مصرف را کم میکند. کشوری که انرژی باید نقطه قوت آن باشد، نقطه ضعف آن شده است. پیک مصرف برق با تولید حداکثری مساوی شدهاند و کوچکترین افزایش در مصرف موجب خروج برخی نیروگاهها از مدار تولید خواهد شد. ضمن اینکه نیروگاهها و خطوط انتقال هم به نسبت فرسوده و با بهرهوری اندک هستند. دیگر حاملهای انرژی دیگر هم وضعیت مشابهی دارد.
- روند تولید و مصرف گازوییل نشان میدهد که ایران در سال 1402 به نقطه سربهسر رسیده و پس از آن مصرف گازوییل ما از تولید پیشی خواهد گرفت.
- تقاضای گاز از سال ۹۸ به تولید پیشی گرفته و ترازِ گاز کشور منفی شده است.
- طبق پیشبینیها بنزین در سال ۱۴۰۱ به نقطه سربهسر رسید و به جای صادرکننده به واردکننده بنزین تبدیل شدهایم.
همچنانکه گفتم علت اصلی تعطیلات کمبود برق در شرایط فقدان اعتماد عمومی مردم است. البته علت دومی هم وجود دارد که دولت آن را اعلام کرد، یعنی موضوع گرمازدگی و رشد سایر بیماریها و احتمال مراجعه زیاد به بیمارستانها و درمانگاهها بود. این مساله نیز مهم بود ولی نه به آن اندازه که حتی شهرهای سردسیر کشور را هم تعطیل کنند. این مشکل ناشی از تضعیف نهادهای درمانی کشور است که دیر یا زود صدای آن نیز در خواهد آمد.
چرا چنین شایعاتی شکل گرفت؟ به نظرم نحوه اعلام خبر تعطیلی سادهانگارانه بود. هیچ دلیل معتبری برای این کار ارایه نکردند. پیش از آن نیز بحث را به سطح عمومی نکشاندند. شواهد علیه درستی این ادعا، یعنی تعطیلی به علت گرم شدن هوا، بیش از اندازه بود. شخصا کسی را ندیدم که در این دو روز تفاوت چندانی با روزهای قبل حس کند. به علاوه بیاعتمادی به رسانه رسمی در کنار خلافگویی در وعدههای قبلی و انتشار اخبار غیرواقعی و حل نشدن بیاعتمادیهای قبلی، سیاستگذار را در وضعیت شکنندهای قرار داده است. این تعطیلات آزمون خوب و بیخطری برای سنجش اعتماد بود.
متاسفانه خنگ ترین مسئولان دنیا را داریم