حسن روحانی با وجود کارشکنیهای آمریکا به سازمان ملل رفت؛
ایران از آمریکا چه میخواهد؟/ جنگ پیششرطها در نیویورک
در حال حاضر تنها میتوان گفت که شاید اگر وضعیت به پیش از کنارهگیری آمریکا از برجام بازگردد، بتوان از شکل گرفتن بستری برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن سخن گفت.
اعتمادآنلاین| سارا معصومی- روز رایزنیهای سیاسی سران در نیویورک آغاز شد. هرچند که مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیشتر به تریبونی برای اعلام مواضع کشورهای متفاوت در پروندههای بهروز و پرسروصدای بینالمللی تبدیل شده اما انتظارها از رایزنیهای حاشیهای مقامهای متفاوت کشورها به خصوص در چند سال اخیر افزایش پیدا کرده است.
در چند سال اخیر همواره مناسبات ایران و آمریکا به اصلیترین حاشیه این دیدارها تبدیل شده به خصوص آنکه نخستین دیدار رسمی وزرای خارجه ایران و آمریکا در قالب مذاکرات ایران و 1+5 در سال 1392 در حاشیه همین مجمع عمومی صورت گرفت و دو ماه پس از آن دیدار توافق موقت ژنو میان ایران و شش کشور مقابلش به دست آمد. با اینهمه در دو سال گذشته رابطه همواره پرتنش ایران و آمریکا تحت تاثیر ریاستجمهوری دونالد ترامپ با افت و خیزهای بیشتری روبهرو شده است.
حاشیههای این جزر و مد در رابطه، از مدتها پیش از مجمع عمومی آغاز شده بود. تابستان جاری (اواخر تیرماه) بود که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه در جریان سفر به نیویورک با محدودیتهای جدیدی در رفتوآمد روبهرو شد و دولت آمریکا اعلام کرد وی صرفا میتواند در محدوده سه ساختمان سازمان ملل و نمایندگی ایران رفتوآمد کند؛ محدودیتی که پس از بازگشت وزیر خارجه به کشورمان بیشتر هم شد و تحریم ظریف از سوی وزارت خارجه آمریکا به مکملی بر وضع محدودیتهای رفتوآمد تبدیل شد.
این رفتار ضدایرانی آمریکا در صدور ویزا برای هیات ایرانی هم نمود داشت و نه تنها ویزای هیات ایرانی به شمول رییسجمهور و وزیر خارجه در دقیقه 90 صادر شد بلکه تعداد ویزاهای صادر شده هم نسبت به هر سال کاهش پیدا کرد و در حاشیه ویزای محمدجواد ظریف هم تاکید شد که وی با استفاده از معافیت تحریمی به دلیل قرارداد مقر میان آمریکا و سازمان ملل متحد است که میتواند به آمریکا سفر کند.
با وجود تمام این حاشیهها، محمدجواد ظریف از اوایل هفته جاری کارزار رسانهای و سیاسی خود را در نیویورک آغاز کرد. هر چند که وزیر خارجه به دلیل محدودیت در رفتوآمد نمیتواند به دفاتر رسانههای آمریکایی برود، دفتر ایران در سازمان ملل به استودیوی محمدجواد ظریف تبدیل شده است. با توجه به مدت زمان اندک اقامت ظریف در نیویورک، وی در حاشیه دیدارهای دوجانبه رسمی با مقامات که برخی از آنها مانند دیدار با همتای فرانسوی با مذاکره هم همراه است مقابل دوربین خبرنگاران از رسانههای متفاوت مینشیند و به مجموعهای از پرسشها جواب میدهد که پیرامون محورهایی خاص هستند: فرجام برجام، بنبست در روابط ایران و آمریکا، چند و چون طرح فرانسویها برای نجات توافق هستهای، امنیت کشتیرانی در خلیجفارس، حمله به آرامکوی عربستان سعودی و انگشت اتهامهایی که ایران را نشانه رفته و البته طرح ایران برای امنیت در خلیجفارس که حسن روحانی، رییسجمهور در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی قرار است از آن رونمایی کند. دیپلماسی رسانهای وزیر خارجه ایران خشم همتای آمریکایی وی را برانگیخته؛ به گونهای که وی به صراحت از تبدیل شدن رسانههای آمریکایی به تریبونی برای رساندن پیام ایران به مخاطب بینالمللی شکایت و البته ظریف را به جنگطلبی متهم کرد.
بنبست ایران و آمریکا
آیا مجمع عمومی سازمان ملل متحد به مکانی برای خارج شدن پرونده ایران و آمریکا از بنبست تبدیل خواهد شد؟ پاسخ این پرسش به گواه کارشناسان نه آسان است و نه هرپاسخی از طول عمر چندانی با توجه به سرعت تحولات برخوردار است. تکلیف رابطه ایران و آمریکا در دو پرونده به نظر جدا اما در ماهیت به هم پیوسته باید مشخص شود: 1- رابطه دوجانبه تهران و واشنگتن که گرفتار خصومتی 4 دههای است و 2- تاثیر رابطه ایران و آمریکا بر حیات توافقی چندجانبه که فعلا در اغما به سر میبرد.
با حضور حسن روحانی در نیویورک دو تحول قابل پیگیری وجود خواهد داشت:
1- آیا روسای جمهور ایران و آمریکا در قالب همان مذاکرات چندجانبه با هم دیدار خواهند کرد؟
2- آیا ابتکار فرانسه که امانوئل ماکرون، رییسجمهور این کشور آن را پیش برده در نیویورک وارد فاز جدیدی خواهد شد یا باید این ابتکار را هم مرده فرض کرد؟
در ابتدای پاسخ به این دو سوال باید تفکیکی میان شرطهای ایران برای هرکدام از این دو سناریو قائل شد. ایالات متحده آمریکا 16 ماه پیش به حضور در برجام پایان داد و تحریمهای هستهای ایران را به اضافه مجموعهای از تحریمهای دیگر بازگرداند. درحال حاضر واشنگتن سیاست «فشار حداکثری» و تهران سیاست «مقاومت حداکثری» را در پیش گرفتهاند. بر همین اساس دونالد ترامپ و تیم وی هر روز بر حجم فشارها بر ایران میافزایند و تهران هم هر روز بیشتر و بیشتر از احتمال مذاکره با آمریکا دور میشود.
در چندماه اخیر با شروع گامهای معکوس ایران در برجام (کاهش تعهدات برجامی) این سوال پیش آمده که تهران برای مذاکره با دولت آمریکا چه پیششرطهایی دارد؟ این سوال زمانی پررنگتر میشود که تیم ترامپ با در دست داشتن زمین بازی در حوزه رسانهها اینگونه القا میکنند که آمریکا حاضر به مذاکره با ایران آنهم بدون پیششرط است و این تهران است که سد راه دیپلماسی شده است. هرچند که حداقل مدرک برای واهی بودن این ادعا را میتوان در همین حادثه اخیر عدم صدور ویزای کافی برای هیات ایرانی و کارشکنی در صدور به موقع ویزا برای رییسجمهور و وزیر خارجه کشورمان مشاهده کرد.
با اینهمه نقشه راه ایران چیست؟ ایران در این مقطع از آمریکای ترامپ چه میخواهد؟ تهران برخلاف واشنگتننشینها که یک روز بیش از 10 شرط برای مذاکره میگذارند و روز دیگر از مذاکره بدون پیششرط سخن میگویند و فردای آن باز از بیمیلی به هرگونه مذاکره حرف میزنند، موضع خود را علنی و مشخص کرده است: 1- آمریکا به برجام بازگردد،
2- آمریکا تحریمهای هستهای را لغو کند. البته هرکدام از این پیششرطهای ایران، شرط کافی برای یکی از دو تحولی است که قید شد.
ملاقات روحانی - ترامپ
ایران بارها و بارها اعلام کرده که در سایه فشار مذاکره نمیکند. واشنگتن 16 ماه گذشته را خرج اعمال سیاست فشار حداکثری و بستن هر منفذی کرده که ممکن است به نوعی فضای تنفسی برای ایران به حساب آید. امروز ژست دیپلماسی دوستی آمریکا و طعنههای مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به جنگطلبی ایران برای به پای میز مذاکره کشاندن ایران و تثبیت این ادعا است که فشار حداکثری آقای ترامپ بر تهران به ثمر نشست.
ناگفته پیداست که تیم تندروهای نشسته در کنار دونالد ترامپ که معمار نقشه راه تحریمهای ایران در 16 ماه گذشته بودند در گوش آقای رییسجمهور زمزمه کرده بودند که کار ایران با این حجم از فشار به سه ماه هم نخواهد کشید و تهران از پس تحمل سیاست فشار حداکثری برنمیآید.
یک منبع آگاه درباره این توهم موجود در کاخ سفید به «اعتماد» میگوید: «اخیرا هیاتی از ژاپن با برایان هوک، مسوول گروه اقدام علیه ایران در وزارتخارجه آمریکا دیدار داشتند؛ دیداری که ایران نیز محوری از محورهای مورد بحث بوده است. میزبان آمریکایی به مهمان ژاپنی گفته که تصور ما این بود که تهران نهایتا سه ماه در برابر فشار حداکثری دوام میآورد و این تحریمها تهران را به پای میز مذاکره میکشاند.»
در حالی که تهران میگوید از تحریمهای یکجانبه آمریکا آسیب دیده اما بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که ایران آن پیچ سخت تطبیق اقتصاد خود با تحریم را پشت سر گذاشته و برهمین اساس آمریکاییها میدانند زمان طلایی برای به ثمر نشستن نتیجه تحریم را از دست داده و ایران را پشت میز مذاکره ندیده است. در چنین شرایطی دست آمریکا آنطور هم که در رسانهها ادعا میکنند بالا نیست.
ایران برای ملاقات حسن روحانی با دونالد ترامپ یک شرط اصلی و یک توضیح فنی دارد. شرط ایران برای این ملاقات بازگشت آمریکا به توافق هستهای است و توضیح فنی این است که حتی در صورت بازگشت آمریکا به برجام هم دلیلی برای دیدار دو جانبه وجود ندارد بلکه تیم آمریکا چه رییسجمهور در جلسه سران و چه وزیر خارجه در جلسه وزرا میتواند به عنوان یکی از اعضای 1+5 در اتاق مذاکره با طرف ایرانی حضور داشته باشد.
ابتکار ابتر ماکرون
ژن ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه روز گذشته با همتای ایرانی خود در نیویورک دیدار کرد. جزییاتی از این دیدار نمیدانیم اما وزیر خارجه فرانسه ضمن تاکید بر اینکه هنوز فرصت برای زنده نگه داشتن ابتکار ماکرون برای نجات برجام وجود دارد ادعا کرده که دو موضوع حمله به تاسیسات نفتی عربستان (آرامکو) و گامهای معکوس برجامی ایران، عرصه را بر این ابتکار تنگ کرده است. نکتهای که وزیر خارجه فرانسه احتمالا عمدا ترجیح میدهد بیان نکند این است که این سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ و اصرار وی بر حفظ تحریمها است که نه تنها امروز سد راه دیپلماسی شده بلکه تنها کانال موجود میان ایران و آمریکا پس از 4 دهه را هم مسدود کرده است. جدا از این حاشیه جدید، هدف از طرح رییسجمهور فرانسه بازگشت ایران از مسیر کاهش تعهدات برجامی است و سوال این است که مطالبههای ایران در طرح ماکرون چیست؟ فروش نفت و بازگشت درآمد آن.
بنابراین خلاصه آنچه گفته شد، این است که کلید قفل مذاکره چندجانبه روحانی و ماکرون بازگشت آمریکا به برجام است و کلید قفل بازگشت ایران از کاهش تعهداتش در برجام، فروش نفت ایران به اضافه اعاده درآمد آن است. روسای جمهور ایران و فرانسه در چندماه گذشته بیشترین میزان تماسها را با هم داشتهاند و میتوان گفت که آنچه به اسم ابتکار ماکرون معروف شده در حقیقت طرح مشترک روحانی و ماکرون است که پس از چکشکاریهای متفاوت بخشهایی از آن نظیر تخصیص خط اعتباری 15 میلیارد دلاری به ایران در رسانهها منتشر شد.
تا همین یک ماه پیش رییسجمهور فرانسه گمان میکرد که طرح وی فتحالباب مشکلات برجامی خواهد شد که نه تنها تهران و واشنگتن بلکه پایتخت 5 کشور دیگر را هم درگیر خود کرده است اما دونالد ترامپ برخلاف سیگنالهای نسبتا مثبت اولیه به این طرح ماکرون هم در عمل روی خوش نشان نداد. ماکرون برای موفقیت این طرح باید «معافیتهای تحریمی» در حوزههای نفتی و بانکی از دولت آمریکا میگرفت که موفق نشد. سفر ناگهانی دو هفته قبل محمدجواد ظریف به شهر بیاریتس در فرانسه و دیدار با رییسجمهور، وزیر خارجه و وزیر اقتصاد فرانسه در حاشیه نشست گروه هفت، بارقههایی از امید را در دل ماکرون روشن کرده بود که مخالفت حسن روحانی در دیدار با همتای آمریکایی- بدون بازگشت ترامپ به برجام - این امید را ناامید کرد.
با این اوصاف میتوان گفت که ماکرون باید در نیویورک راهی که در بیاریتس آغاز کرد اما به پایان نرسید را ادامه بدهد. راهی که به گفته کارشناسان شانس بسیار اندکی برای به سر منزل مقصود رسیدن آن در این مرحله وجود دارد. تا پیش از اتفاقات اخیر در حمله به آرامکو، برخی تحلیلگران شانسی برای قمار ماکرون قائل بودند که به نظر میرسد این شانس هماکنون با توجه به آنچه گفته میشود ایران و آمریکا از لبه پرتگاه جنگ بازگشتهاند، کمتر از پیش شده است.
سد آمریکا در برابر دیپلماسی
موضعگیریهای متناقض دونالد ترامپ در قبال ایران همچنان ادامه دارد. وی روز گذشته همزمان با اعلام تمایل برای شنیدن طرح حسن روحانی برای برقراری امنیت در خلیجفارس تاکید کرد که برنامهای برای دیدار با همتای ایرانیاش ندارد. هرچند که جمعیت قابلتوجهی از ناظران رابطه ایران و آمریکا اعتقاد دارند عملیات آرامکو، ترفندی برای به زیر صفر رساندن احتمال دیدار روحانی و ماکرون در حاشیه مجمع عمومی بوده اما حقیقت امر آن است که دولت ترامپ هرچند پشت تریبون از آمادگی برای مذاکره سخن میگوید اما در عمل تمام راهها را سد کرده است. از تحریم رهبر و وزیر خارجه ایران تا تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که نیروی دفاعی یک کشور به حساب میآید و تحریم بانک مرکزی با برچسب نهاد تروریستی که بگذریم، وزارت خارجه آمریکا با کارشکنیهایی که در صدور ویزا برای هیات ایرانی انجام داد عملا آداب میزبانی را هم زیر سوال برده است. دولت آمریکا تمام تلاش خود را به کار گرفت که مقامهای ایرانی را از حضور در این دور از مجمع عمومی منصرف سازد یا به گونهای به آنها ویزا بدهد که مهمان اضافه به حساب آیند؛ سناریویی که اقبال رسانهها از ظریف از نخستین ساعت حضور وی در نیویورک از شکست آن خبر میدهد.
دونالد ترامپ هر روز به انتخابات 2020 آن هم با دستان خالی در حوزه سیاست خارجی نزدیکتر میشود. در این میان سوال اصلی این است که آمریکا از به اصطلاح موش و گربه بازی که با مساله برجام و مذاکره با ایران به راه انداخته به دنبال چیست؟
پیامهایی که نه فقط ایران بلکه جامعه جهانی از دولت ترامپ در حوزه سیاست خارجی شنیده نه فقط متفاوت بلکه در بسیاری از موارد کاملا متناقض با یکدیگر بوده است. جدا از پیامهایی دال بر مذاکره مشروط، مذاکره بدون پیششرط و اصلا رد هرگونه مذاکره، وزارت خارجه آمریکا به این سوال اساسی جواب نمیدهد که واشنگتن از دل این مذاکره جدید با تهران چه میخواهد؟
عجز در پاسخ به این سوال ریشه در ضعف دیپلماسی آمریکا به خصوص در دولت دونالد ترامپ دارد. جدا از آنکه در ساختار سیاسی دولت در آمریکا، دیپلماسی گرفتار بروکراسی پیچیدهای شده است، سیاست یکجانبهگرایی دونالد ترامپ ذیل شعار «نخست آمریکا»، توان ابتکارهای دیپلماتیک را هم از واشنگتن گرفته است. جهان امروز جهان چندجانبهگرایی و به ثمر نشستن ابتکارهای چندجانبه است که برجام یکی از بهترین نمونههای آن در چند دهه اخیر است. توافقی که همه در آن چیزی برای به دست آوردن دارند و همین نفع جمعی تلاش برای رسیدن به توافق را دوچندان میکند. بنابراین یکی از چالشهای پیش روی ایران و 1+4 در مواجهه با آمریکای ترامپ نبود استراتژی واحد به خصوص در حوزه سیاست خارجی است. دولت ترامپ میگوید به دنبال توافق با ایران است اما هیچ نقشه راهی برای این توافق ندارد. نه امتیازهایی که حاضر به گذشتن از آنهاست مشخص است و نه مطالبههای مشخص آمریکا. یک منبع دیپلماتیک در این باره به «اعتماد» میگوید: «واشنگتن هیچ مطالبه واحد و غیرقابل تغییری را برای ما مشخص نکرده است. مثلا میتواند بگوید ایران در توافق جدید نباید حق غنیسازی داشته باشد و پاسخ ایران را هم بشنود اما یک بار وزیر خارجه آنها شروطی را در رسانهها مطرح میکند و فردای آن روز مافوق وی از عدم وجود هیچ پیششرطی سخن میگوید.» براین اساس خواستههای آمریکا برای ایران مشخص نیست و تهران حتی به فرض تمایل برای بررسی این مطالبهها هم نمیداند باید چه چیزی را بررسی کند؟
دومین مشکل جامعه جهانی با آمریکای ترامپ، نمایش دوستی رییسجمهور آمریکا است. برخلاف بسیاری از کارشناسان که اعتقاد داشتند نحوه رفتار آمریکا با ایران میتواند به الگویی برای تعیین رفتار کره شمالی در قبال آمریکای ترامپ تبدیل شود به نظر میرسد که کاملا برعکس این ایران است که از مذاکره دونالد ترامپ با کیم جونگ اون درس عبرت گرفته و آن را به نقشه راه خود تبدیل کرده است. دونالد ترامپ و کیم جونگ اون در دو سال و نیم گذشته سه بار با هم دیدار کردند اما امروز که از این دیدارها سخن میگوییم نه توافقی حاصل شده نه تحریمی متوقف شده و نه تغییری در ذخایر هستهای کره شمالی رخ داده است. حتی در بسیاری از موارد دامنه تحریمهای کره شمالی گستردهتر از پیش هم شده است.
سومین مشکل تیم تندرویی است که در راست و چپ دونالد ترامپ نشستهاند؛ مردانی که دست رییسجمهور آمریکا را برای سستتر کردن تحریمهای ایران بستهاند. به عنوان مثال چند روز پیش ترامپ از تحریم جدید ایران به شمول تحریم بانک مرکزی خبر داد. تحریمی که به ظاهر تکراری بود اما در باطن اینبار نام بانک مرکزی با برچسب فعالیتهای تروریستی ذیل تحریم قرار گرفت. در نتیجه چه ترامپ چه جانشین وی برای برداشتن این تحریم باید به کنگره مراجعه و ادلهای را برای عدم تروریستی بودن بانک مرکزی ارایه کند. جزییاتی که در این مسیر نهفته عملا این کار را اگر نگوییم غیرممکن که بسیار سخت کرده است. به زبان ساده میتوان گفت که تیم ترامپ قفلهای قانونی را به پای تحریمهای ایران زده که حتی شخص رییسجمهور در صورت اراده سیاسی، توانایی قانونی کافی برای لغو آنها در بازه زمانی اندک را ندارد.
چهارمین مشکلی که تا حدودی به داخل ایران بازمیگردد، نگاه افکار عمومی به توافق دوباره هستهای با ایران است. دولت حسن روحانی به شمول وزیر خارجهاش تاکنون هزینه زیادی برای مذاکره با آمریکا در قالب برجام و پس از آن کنارهگیری واشنگتن از این توافق داده است.
اینبار با توجه به سرسختی آمریکا در حفظ تحریمها و عدم بازگشت به برجام، نه دولت روحانی و نه دولت دیگری از پس هزینههای قدم زدن در چنین مسیری برنخواهد آمد؛ ضمن آنکه تصمیم نظام عدم مذاکره با آمریکا تحت فشار و ذیل تحریم است. با اینهمه یک منبع آگاه در این باره به «اعتماد» میگوید: در حال حاضر تنها میتوان گفت که شاید اگر وضعیت به پیش از کنارهگیری آمریکا از برجام بازگردد، بتوان از شکل گرفتن بستری برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن سخن گفت.
دیدگاه تان را بنویسید