«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
تغییر مکان نیمتنه چرچیل در اتاق بایدن
جو بایدن نیمتنه چرچیل را از پشت میز خود در اتاق کار ریاستجمهوری برداشته است. صدای خشم برخی از محافظهکاران بریتانیایی بلند شده، اما سکوت عجیبی از سوی بوریس جانسون در جریان است.
اعتمادآنلاین| تغییرات اتاق کار ریاستجمهوری جدید آمریکا برای همه دنیا جذاب بود، اما تغییر مکان نیمتنه وینستون چرچیل به مذاق محافظهکاران بریتانیایی خوش نیامده است.
جو بایدن نیمتنه چرچیل را از پشت میز خود برداشته است
مارینا هاید در گاردین در این باره نوشته است: جو بایدن نیمتنه چرچیل را از پشت میز خود در اتاق کار ریاستجمهوری برداشته است. صدای خشم برخی از محافظهکاران بریتانیایی بلند شده، اما سکوت عجیبی از سوی بوریس جانسون جاری است. بوریس جانسون به طور ناگهانی در مورد اینکه آیا نیمتنه وینستون چرچیل در فاصله 10 یاردی میز جو بایدن وجود دارد یا نه سکوت پیشه کرده است.
آیا تا به حال یک خبرنگار آمریکایی مستقر در لندن به این فکر کرده است که در داونینگ استریت (محل سکونت نخستوزیر انگلیس) نیمتنه فرانکلین روزولت یا آیزنهاور یا میکی ماوس وجود دارد یا نه؟
فقط آدمهای بیربط میتوانند خود را با چنین مسائل بیربطی درگیر کنند. به همین دلیل مختصات دقیق نیمتنه چرچیل در وستمینستر انگلستان موضوعی داغ و همیشگی است.
این موضوع توجه آن دسته از خبرنگارانی را جلب کرده که میتوانستند در گزارش کنفرانس یالتا (در زمان جنگ جهانی دوم) به اهمیت کتهای پوشیدهشده توسط چرچیل، استالین و روزولت بپردازند و به نابود شدن لهستان کاملاً بیتوجه باشند.
با این اوصاف، من این هفته از طریق روزنامه دیلی تلگراف مطلع شدم که پدر پدر پدربزرگ بایدن، ادوارد بلویت، 170 سال پیش، هنگام قحطی، ایرلند را به مقصد آمریکا ترک کرده است. که میتواند به این معنی باشد که او به بریتانیای کبیر تمایل دارد.
اما چرا کوچکترین بیاحترامی به اجسام برنزی بلافاصله افرادی مانند نایجل فاراژ، لورنس فاکس و- روزی روزگاری- بوریس جانسون را احضار میکند؟
سیاستمداران و کسانی که میخواهند سیاستمدار شوند واقعاً مجسمهها و نیمتنهها را دوست دارند. احتمالاً به این دلیل که این مجسمهها تنها نوع هنری هستند که به صراحت افرادی مانند آنها را انسانهایی معیوب، خندهدار یا شرور نشان نمیدهند.
مجسمهها و نیمتنهها در نقطه مقابل کمدی، درام یا کارتون قرار دارند. در نتیجه از آنها باید به عنوان تنها جایگاهی یاد کرد که سیاستمداران واقعاً به آن تعلق دارند: به معنای واقعی کلمه روی یک پایه.
علاوه بر این به نظر میرسد محافظهکاران کنونی بریتانیا رابطه عجیبی با تاریخ دارند در حالی که چهرههای برجسته آنها کتابهای واقعاً وحشتناکی در مورد تاریخ مینویسند. بیوگرافی چرچیل به قلم جانسون مملو از اشتباه است و فقط شخصیت بوریس جانسون را روشن نشان میدهد، در حالی که کتاب جیکوب ریس موگ درباره عصر ویکتوریا آشکارا احمقانه است.
اختلاف بوریس جانسون و دولت اوباما
نکته قابل توجه در مورد به راه انداختن جنگهای فرهنگی، ارزان بودن آن است. یا بهتر است بگوییم، در حال حاضر ارزان است- بدیهی است که بعداً بهای آن را پرداخت خواهید کرد.
سخنگوی بوریس جانسون تلاش کرده توضیح دهد که چرا جانسون نخستوزیر به جابهجایی مجسمه چرچیل اهمیتی نمیدهد در حالی که- فقط چهار سال پیش- جانسونی که ستوننویس روزنامه بود به باراک اوبامای «نیمهکنیایی» بابت انتقال آن اعتراض کرده بود (طی انتقال قدرت اخیر تیم بایدن اعلام کرد که چطور هنوز این اظهارنظر نژادپرستانه جانسون برایشان نامطلوب است).
اما در نهایت «آنچه در زندگی انجام میدهیم در ابدیت انعکاس مییابد»؛ همانطور که جبهه داخلی نخستوزیری جانسون عواقب سخنان 30 سال پیش او درباره اتحادیه اروپا را دید، جبهه بینالمللی او نیز شاهد تلاشش برای مدیریت عواقب اظهارنظراحمقانهای است که چهار سال پیش درباره باراک اوباما نوشت.
دیدگاه تان را بنویسید