فرمانده دوران دفاع مقدس:
بعد از قطعنامه 598 نیروهای صدام به ایرانیها حمله کردند
فرمانده دوران دفاع مقدس در گفتگوی تفصیلی از انگیزه خود جهت حضور در جبهههای حق علیه باطل، گفت.
اعتمادآنلاین| متن گفتگوی تفصیلی «معصوم سلیمی نازلو» از فرماندهان دوران دفاع مقدس به شرح زیر است:
*انگیزه شما برای حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل چه بود؟
سال 66 بعد فارغ التحصیلی از دانشکده افسری و گذراندن دوره مقدماتی توپخانه، با توجه به علاقهمندیهایی که در این زمینه داشتم، ترجیح دادم به منطقه عملیاتی اعزام شوم لذا در منطقه شمال غرب، مشغول به انجام وظیفه شدم.
با عطف به اینکه از جوانان انقلابی بودم و آرزویم این بود که انقلاب به پیروزی برسد بر خودم فریضه، دانستم در راستای مقابله با مسائلی که درصدد ایجاد مشکل بر سر راه انقلاب نو پا هستند، به مبازره بپردازم، از این رو با توجه به تعلیماتی که فراگرفته بودم به صورت دانش محور، عازم جبهههای حق علیه باطل شدم.
خانواده مانع حضورم در جبهه جنگ حق علیه باطل نشدند
*اطرافیان و به ویژه خانواده نسبت به تصمیم شما جهت حضور چه واکنشی نشان دادند؟
با وجود اینکه در خانواده روابط عاطفی برقرار است اما این روابط هیچگاه به عنوان مانعی برای حضورم در جبهههای جنگ، تبدیل نشد. همچنین به علت اینکه انگیزه و علاقه خود را برای حضور در جبهه را برای خانواده تبیین و مطرح کردم، مادرم علاوه براینکه با این تصمیم موافقت کرد، وقتی هم عازم جبهه شدم برای سلامتی رزمندگان که بنده هم جزیی از آنها بودم، دعا میکرد و نماز میخواند.
*با چه سِمَتی در جبهه خدمت میکردید؟
نیروی زمینی بودم و در دسته توپخانه خدمت میکردم، منتها برای اینکه شرایط جنگ را درک کنم در نزدیکترین نیروی توپخانه به خط مقدم که فاصله حدودا دو کیلومتری با خط مقدم داشت، به عنوان فرمانده یگان توپخانه کمک مستقیم، مشغول فعالیت بودم.
بعد از انقلاب انتظار نداشتیم که جنگی با آن وسعت بر ما تحمیل شود
*با توجه به اینکه ایران در دو سال اول جنگ شرایط خوبی نداشت، ایران چگونه توانست 8 سال این جنگ را ادامه دهد و در نهایت با پیروزی آن را به اتمام برساند؟
اینکه اوایل هر جنگی تعداد تلفات طرف دفاعکننده بالا باشد، یک امر واضح است. ایران در طول جنگ در قسمتهای مختلفی از جبههها غافلگیر شد. در حقیقت بعد از انقلاب این انتظار را نداشتیم که جنگی با آن وسعت، در جبههای به عرض 1500 کیلومتر علیه کشور ما تحمیل شود.
با توجه به اینکه انقلاب تازه به ثمر نشسته بود و فرماندهان جدید مشغول ارزیابی سیستم برای به کارگیری نیروها بودند، استنباط بر این بود که نیروهای عراقی بتوانند از این خلاء نظامی استفاده کنند وطی 5 روز سراسر ایران را بگیرند، بر همین اساس بود یک حمله سراسری و پرحجم علیه ایران آغاز کردند.
در سالهای اول جنگ تعداد تلفات بالا بود
ایران در مرحله اول جنگ با سد تجاوز عمل کرد. از نظر تاکتیک نظامی سد تجاوز سختترین شرایط برای عملیات نظامی است، مرحله دوم رد تجاوز و اجرای عملیاتهای غرورآفرین بود. در این دوره نیروهای نظامی شاکله لازم برای اجرای عملیات آفندی را پیدا کرده بودند. بنابراین در مرحله دفاع به دلیل اینکه، هنوز موضع و شرایط مناسبی برای مقابله با دشمن نداشتیم، تلفات بالا بود اما در شرایط کلی جنگ، این مهم است که نهایتاً توانستیم از طریق انجام عملیاتهای غرورآفرینی نظیر طریق القدس، بیت المقدس و فتح المبین را با مساحتهای بسیار زیادی از خاکمان، آزاد کنیم و دشمن را در مرز بینالمللی زمینگیر کنیم.
شهید صیادشیرازی ضربه سنگینی به منافقین زد
*گفته شده که عملیات مرصاد سنگ آخر پیروزی ایران را در جنگ تحمیلی بنا نهاد.
بعد از اینکه قطعنامه امضا شد صدام با تفکر جذب همراهی مردم، منافقین، نیروهای جیرهخوارش، را از منطقه غرب وارد کشور کرد که از این طریق، بتواند ضرباتی را به سیستم وارد کند اما مردم مقاومت کردند. مسئولیت برخورد با نیروهای منافق برعهده ارتش و به ویژه امیر شهید سپهبد صیاد شیرازی بود، که با بهرهگیری از نیروهای نظامی توانست به نحو هنرمندانهای، تلفات بسیار سنگینی را به نیروهای نفاق وارد کند که در نتیجه آنها در همان مناطق دور از مرز گوشهگیر و زمینگیر شدند و باقی مانده و منافقین بسیار سریع به داخل خاک عراق برگشتند.
سال امضای قطعنامه سال خوبی برای رزمندهها نبود
*آیا از دوران جنگ، خاطرهای دارید، که برای ما تعریف کنید؟
سال امضای قطعنامه سال خوبی برای رزمندهها نبود. درست است که به موجب امضای قطعنامه تعداد تلفات پایین آمد و کار به جایی رسید که دیگر، تلفات نداشتیم و همرزمانمان شهید نمیشدند، اما در مجموع دل کَندن از آن محیطی که برای آن جنگیده بودیم، بسیار دشوار بود. ما در منطقهای خدمت میکردیم که افتخار داشتیم طی عملیاتهای کربلای 7 و نصر 9 نیروهای عراقی را در خاک عراق، سرکوب کنیم.
ترک کردن آن مناطق برای ما رزمندگان بسیار سخت بود. شبی که میخواستیم نیروها را جابجا و عقب نشینی کنیم تا به مناطق سرحد مرزی برسیم، در خط مقدم کنار فرمانده گردان پیاده بودم تا بتوانیم به صورت منظم نیروها را جابه جا کنیم. این را فراموش نکنیم که زمان عقبنشینی یکی از آسیبپذیرترین زمانها برای نیروهای نظامی است. در نهایت ما طی 24 ساعت مانده تا عملیاتی شدن قطعنامه، جابجا شدیم و بر روی خط مرزی قرار گرفتیم.
زمان عقبنشینی از طریق توپخانه مانع پیشروی نیروهای عراقی شدیم
زمان عقبنشینی نیروهای عراقی به ما حمله کردند در آن لحظه که توپخانهها و خط پیاده در حال جا به جایی بودند و سنگرها را ترک کرده بودند، تلاش کردیم که تلفات را به حداقل ممکن برسانیم. اما در همان موقع بنده توپخانه های منطقه را بر روی خطوط قله 2519 متمرکز کردم که نیروهای عراقی امکان پیشروی نداشته باشند و نیروهای ایرانی در پناه آتش توپخانه با کمترین تلفات عقبنشینی کنند. در نهایت این حرکت موثر واقع شد، مسیرهای پیشروی عراق را از طریق آتش توپخانه قطع کردیم و نیروهای خودی با کمترین تلفات روی خط مرزی قرار گرفتند.
*سخن پایانی
در اینجا جا دارد از شهدایی که در آن روزهای بسیار حساس جنگ تقدیم انقلاب کردیم، یادی کنیم چراکه به واسطه رشادتهای این شهیدان بود که به این پیروزی دست پیدا کردیم.
منبع: برنا
دیدگاه تان را بنویسید