محمدباقر قالیباف:
اصولگرایان الفبای سیاست را نمیدانند/ کمپین اصولگرایی اشتباه بود/ انتخابات در جریان اصولگرایی موضوع سیاسی شد/ تا زمانی که اصولگرایی در مسیر گذشته حرکت کند، نمیتواند کاری انجام دهد/ مبنای جمهوری اسلامی، منطبق بر عقلانیت متصل به وحی و انجام وظیفه است/ اگر
محمدباقر قالیباف گفت: کمپین اصولگرایی اشتباهی بود. وقتی رئیسجمهور مستقر وجود دارد و یک انتخابات میان دورهای در حال برگزاری است چرا از جناح مقابل دو نفر باید حضور پیدا کنند؟ آیا این موضوع ضرورتی داشت؟ اینها اشکالات جدی در حوزه برنامهریزی و الفبای کار سیاسی است.
اعتمادآنلاین| جمهوری اسلامی در آستانه دهه پنجم با موضوعات و مسائل مختلفی روبرو می باشد. پیروزی بر داعش موجب افزایش نفوذ ایران اسلامی در سطح منطقه شده است و این موضوع منجر شد تا حامیان داعش به روشهای مختلف برای مقابله با جمهوری اسلامی روی بیاورند. لذا این روزها با تحریم اقتصاد ایران در صدد به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران هستند.
به همین منظور مصاحبه ای با محمد باقر قالیباف( که در سابقه خود مسئولیت هایی همچون فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران) با موضوع «چالش های اقتصادی و راهکارها» صورت گرفته است.
به نظر شما منشاء مشکلات فعلی کشور چه می باشد؟
مشکلات کشور از زمانی شروع شد که مسئولین از باورهای انقلابی دهه شصت به دلایل مختلف فاصله گرفتند. دشمنان در افکار عمومی القا کردند به خاطر آنکه با امریکا دشمنی داریم، مشکلات برای کشور به وجود آمده است. در حالی فاصله گرفتن از سنت های الهی موجب ایجاد مشکل شده است.
خداوند در قران می فرماید: کَم مِن فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَت فِئَهً کَثیرَهً بِإِذنِ اللَّهِ. بنابرین مسلمان وظیفه دارد توان و تلاش خود را انجام دهد تا به پیروزی برسد. البته پیروزی مشروط به اقدام در راه خداوند است. ناامیدی در فرهنگ اسلامی، عاشورایی، غدیر و بعثت معنی و مفهوم ندارد. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم نیز به این موضوع اشاره دارد. البته به منظور تحقق وعده ها باید مشقت های زیادی را تحمل کرد
در دوران دفاع مقدس گاهی اوقات خواسته رزمندگان به این موضوع بسنده می شد که بتوانند شهدا را انتقال دهند. البته تحمل چنین سختی هایی سنت الهی است. نبی اکرم (ص) در جنگ احد و خندق سختی های زیادی را تحمل کردند. در آن روزها پیامبر(ص) وعده فروپاشی کاخ کسری را به اصحاب خود دادند اما برخی باور نمی کردند و می گفتند: لشکری که از ترس در حال کشیدن خندق به دور مدینه است، چگونه می تواند طاق کسری را فتح کند. برخی از اصحاب رسول الله به علت فشارهایی که بر آنها وارد شد، دچار تردید شدند و به بهانه ملاقات فرزندان به مدینه برگشتند.
بر اساس سنت خداوند زمانی که صف مومنان از کفار و منافقان جدا شود پیروزی قطعی مومنان رقم خواهد خورد. این موضوع در دوران دفاع مقدس به اثبات رسید. می توان آن را به حوزه سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگ و ... ارتباط داد.
بنابراین بر اساس سنت الهی، زمانی که جمهوری اسلامی ظلم ستیز باشد، نصرت الهی شامل کشور می گردد. شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران هیچ مبنای دینی و انسانی ندارد. حامیان این اندیشه حتی نمی توانند میهن پرست و ملی گرا باشند. حتی بر اساس محاسبات مادی و ابزاری خواسته های آنها به ضرر کشور است. مبنای جمهوری اسلامی، منطبق بر عقلانیت متصل به وحی و انجام وظیفه است.
ایران به منظور حفظ استقلال و عزت کشور، هرگز به خواسته های آمریکا تن نداد بر همین اساس پیشرفت چشمگیر در کشور رخ داد. قطعا کشور می توانست در وضعیت بهتر از امروز قرار گیرد لذا مبارزه با استکبار مانع پیشرفت کشور نیست. مدیریت صحیح، رفاه و آرامش اقتصادی به همراه مبارزه با استکبار به صورت توامان می تواند اتفاق بیافتد.
آیا ارتباط مستقیم بین افزایش فروش نفت و افزایش سطح رفاه جامعه وجود دارد؟
در دهه هشتاد به علت کاهش قیمت نفت، درآمد کشور به حدود بیست و سه میلیارد دلار رسید و بعد از گذشت چهارسال، با افزایش قیمت نفت در آمد کشور به صد و ده میلیارد دلار افزایش یافت. اگر کشوری بخواهد درآمدش را 5 برابر افزایش دهد، می بایست پانزده برابر تجارت و تولید انجام دهد. در حالی جمهوری اسلامی نفت خام می فروشد و پول وارد کشور می کند. اما سوالی که وجود دارد این است که شرایط اقتصادی مردم در زمانی که کشور صد و ده میلیارد درآمد داشت بهتر بود یا در سالهایی که بیست و سه میلیارد دلار؟ بر اساس آمارهای رسمی در سالهایی که کشور 23 میلیارد دلار درآمد داشت، رشد اقتصادی کشور در بخش صنعت دو رقمی بود. بنابراین پول نمی تواند مشکل کشور باشد.
به نظر شما برای حل مشکلات کشور چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
1- مردم در اقتصاد نقشی ندارند. حتی در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی نقش مردم بسیار کم است. فرصت از جوان ها گرفته شد. جوانان شجاعت، خلاقیت، تحرک و انگیزه دارند، ریسک پذیرند. نسبت به مسائل روز تسلط و آمادگی جسمانی بالاتری دارند. تجربه به تنهایی مشکلات را حل نمی کند. این موضوع مشکل جدی است.
2- مسئولین باید در شناخت مسائل و مشکلات اولویت بندی کنند. به علت کوتاهی های گذشته، بعضی از مسئولین نمی توانند اولویت بندی کنند چون اولویت های زیادی برای کشور ایجاد شد. مسئولین در گذشته موضوعات و مشکلات را حل نکردند و صرفا از آن عبور کردند و مشکل لاینحل ماند. در چنین صورتی بعد از مدتی کشور با همان مشکل به صورت پیچیده تر روبرو می شود و حل آن بسیار سخت تر می گردد.
3- در بعضی موارد تصمیم همانند موضوع حضور زنان در ورزشگاه تصمیم محکمی گرفته نشد. در حالی که باید قاطعانه تصمیم گرفت و دلایل آن به مردم گفت. مسئولین گاهی اوقات جلوی تغییر مقاومت کردند ولی مشکل را حل نکردند. یکی از مباحثی که در زمان خدمت بنده در نیروی انتظامی مطرح شد، موضوع پلیس زن بود. بحث را نزد حضرت آقا مطرح کردم. ایشان فرمود: قبل از شما صحبت و تصمیم گیری شد. به علت مهیا نبودن شرایط بحث را ادامه ندادم. در ملاقات بعدی دوباره بحث را مطرح کردم زیرا این موضوع را نیاز جامعه میدانستم و خدمت حضرت آقا دلایل خود را مطرح کردم. ایشان در بین صحبت های بنده فرمودند این صحبت ها منطقی است. مثال دیگر آنکه زمانی که شهردار تهران بودم. برخی ساخت اتوبان امام علی را یک پروژه غیر ممکن می دانستند. قرار گرفتن دوازده هزار خانه در مسیر یکی از مشکلات این پروژه بود. اما در مدت زمان بیست ماه با مدیریت جهادی این بزرگراه به بهره برداری رسید. بنابراین مشکل اصلی کشور اقتصاد و تحریم نیست. بلکه مشکل در باور و شناخت مسئله و چگونگی تصمیم مدیران است.
4- در شرایط فعلی کشور باید سیاست های جبرانی داشته باشد. تخصیص ارز 4200 برای 25 کالا کار درستی بود. ولی اشکال در چگونگی اجراء وجود دارد. ارز 4200 تومانی به فردی داده می شود که مردم اصلا این افراد را نمی شناسند، ولی دولتیان به درستی آنها را می شناختند، شفافیت و نظارت وجود ندارد. امروز دستگاههای نظارتی افرادی را دستگیر می کنند که با ارز 4200 تومانی گوشت وارد و با قیمت گرانتر در بازار عرضه می کنند. بنابراین روش اجراء غلط است و بهتر بود یارانه (نه به صورت نقدی) به افراد داده می شد. یعنی دولت کالابرگهایی به منظور خرید کالا در اختیار مردم قرار می داد. به این صورت مردم به صورت مستقیم کالاهایی که به آن تعلق ارز می گرفت را می خریدند. این مکانیزم راحت تر از آن است که ارز به وارد کننده داده شود و مردم در صف یارانه خود را بگیرند.
5- موضوع نقدینگی در کشور؛ به نظر بنده طی مدت یک سال می توان این مشکل را حل کرد و آن را در چرخه درست قرار داد. وقتی در سال 320 هزار میلیارد تومان سود بانکی بدون مالیات به دارندگان سپرده های بانکی داده می شود که 80% آن به 2% حساب ها تعلق می گیرد؛ آیا نمی توان این مشکل را حل کرد؟ قطعا راهکار دارد. اما فرهنگ چهاردرصدیها اجازه نمی دهد.
6-در حوزه مالیات می توان از تمامی کاسب های خرد مالیات نگرفت. در کشور کمتر از هزار فعال اقتصادی وجود دارند که اگر مالیات درست از آنها گرفته شود، می توان از دو میلیون نفر مالیات نگرفت. تمام مشکلات را می توان با برنامه ریزی درست برطرف کرد.
به نظر جنابعالی گامهای عملیاتی برای بیانیه گام دوم چه می باشد؟
از روزی که بیانیه صادر شد باید در این خصوص تدبر و بخش های اجرایی آن را احصا بشود تا وظیفه ی نیروهای انقلاب مشخص گردد. بیانیه نیاز به تکرار ندارد بلکه نیاز به اقدام و عمل دارد. یکی از مهمترین بحث ها آن قسمت اول آن است که به باورها و اعتقادات اشاره دارد. همه داشته های انقلاب بر اساس این باورهاست. همه ارکان کشور باید این موضوع را در حوزه یادآوری، گفتمان سازی و پیگیری و... مورد توجه قرار دهند.
موضوع دوم بحث جوان گرایی است. اولین گامی که باید اتفاق بیافتد این اصل است. جوانان باید در همه حوزه ها « سیاسی، اجتماعی، فرهنگی» ورود پیدا کنند البته نه به معنی نادیده گرفته شدن افراد با تجربه و پیش کسوت زیرا تجربه از علم بالاتر است. آنها باید کارهای مشاوره ای را انجام دهند. اجرایی ترین کار همین دو اصلی است که ذکر شد.
نظر شما در خصوص حرکت اصولگرایان به سمت وحدت چه می باشد؟
تا زمانی که اصولگرایان در مسیر گذشته حرکت کنند، نمی توانند کار جدی و اساسی انجام دهند. در انتخابات 96 همه فکر می کنند که اصول وحدت رعایت شد. درحالی که این برداشت درست نیست. گرچه به صورت شکلی وحدت رعایت شد ولی به صورت محتوایی رعایت نشد.
1- کمپین اصولگرایی اشتباهی بود. وقتی رئیس جمهور مستقر وجود دارد و یک انتخابات میان دوره ای در حال برگزاری است چرا از جناح مقابل دو نفر باید حضور پیدا کنند؟ آن هم با این استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام یک بهتر است یا به عبارت دیگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنید و هفته آخر با رقیب اصلی. آیا این موضوع ضرورتی داشت؟ اینها اشکالات جدی در حوزه برنامه ریزی و الفبای کار سیاسی است.
2- زمانی چه کسی باید کناره گیری کند؟ آیا اصل را باید این موضوع قرار دهیم که کدام یک از این دو نفر با رقیب بهتر مبارزه می کنند؟ یا آنکه میان خودشان چه وضعیتی دارند؟ یعنی زمان نظرسنجی باید بگوییم بین این دو نفر کدام یک برتر است یا اینکه از جامعه سوال کنیم کدام یک از این دو نفر در برابر آقای روحانی بهتر رأی می آورد؟ قطعا هر کدام که قدرت رقابت بیشتری با رقیب دارد باید بماند.
3- ما در برنامه ریزی مشکلات زیادی داریم. اگر شورای نگهبان افراد دیگر را رد صلاحیت نمی کرد، همه آنها می آمدند. کسی با سازوکار جمنا رد نشد.
4- تجربه دنیا نشان داد، در انتخابات میان دوره ای، موفقیت برای کسانی است که شعار اقتصادی دادند « به استثناء کارتر که با چالش انقلاب ایران رای نیاورد»، اما در جریان اصولگرایی موضوع سیاسی شد. موضوع دیوار کشی خیابانی، اجتماعی و سیاسی مطرح شد و منفعت رقیب نیز در این چرخه بود.
5- بنده به نواصولگرایی معتقدم. نواصولگرایی به این معنی نیست که از اصول رجعت کنیم. ما باید به اصول و باور ها انقلاب پایبند و در هدف گذاری، روش و ابزار متحول شویم. کار باید به مردم واگذار شود. جوانها باید در صحنه ها حضور یابند. اصولگرایی یک جریان سیاسی و رویکرد نیست بلکه یک نگرش است. نو اصولگرایی مسیر درستی است که باید در آن حرکت کنیم.
وضعیت اقتصادی و امنیتی کشور در سال 1398 را چگونه ارزیابی می کنید؟
با توجه به فشارهایی که آمریکا با هدف کاهش فروش نفت وارد می کند، کشور نیازمند حرکات جدی در حوزه اقتصاد است. سیاست های دولت باید تغییر یابد و مسیر دیگری را انتخاب و حرکت کند. همانند تجربه برجام منتظر نباشد تا از بیرون مشکل کشور حل گردد، باید نگاه به درون شکل گیرد. وقتی در حوزه اقتصاد مشکل وجود دارد، طبیعتا این فشار بر روی قشرهای عمومی مردم و مخصوصا فقرا و مستضعفین بیشتر خواهد بود.
این امید وجود دارد با تصمیمات و اجرای درست در حوزه مسائل اقتصادی، مشکلات حل و فصل گردد. اگر دولت اراده کند. همه مردم و گرایش های سیاسی که درحوزه اقتصاد فعالند، باهم تلاش کنند، مشکل حل می شود. البته گام اول را دولت باید بردارد.
سخن پایانی
باید از ناامیدی افراد، احساس نگرانی کرد. برخی افراد تحت تاثیر فضای رسانه ای دشمن که هدف آنها فروپاشی ذهنی مردم نسبت به باورهای انقلاب است، احساس ناامیدی می کنند. این موضوع بدتر از تحریم اقتصادی است. ناامیدی منجر میشود تا فروپاشی ذهنی اتفاق بیافتد. لذا جامعه باید محکم و امیدوار باشد، کاری که عملی نشود، وجود ندارد. متاسفانه برخی برای راحتی خود می گویند نداریم، نمی شود و نمی توانیم. در حالی که در واقع این چنین نیست.
منبع: بصیرت
دیدگاه تان را بنویسید