کنایه مهاجرانی به سعید جلیلی: این دولت در سایه نیست دولت «مرموز و موذی» است
عطاالله مهاجرانی نوشت: دولت سایه، در هنگامی که با دولت مستقر زاویه دارد و در اپوزیسیون است، در کار دولت مستقر کارشکنی نمیکند. این شیوه دیگر نامش دولت سایه نیست. شاید تعبیر «دولت مرموز»، مناسبت بیشتری داشته باشد.
«دولت سایه!؟ قحط معنی شد میان نام ها!» عنوان یادداشت سید عطاءالله مهاجرانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: دکتر رضا داوری اردکانی، فیلسوف فرزانه فرهنگ و هنر، در کتاب جذاب و عبرتآموز « گفتوگوهایی با سایهام» نوشتهاند: «یکی از دردهای کنونی کشور را آشوبی میدانم که عوام مدعی در فکر و رآی جامعه ایجاد کردند.» این آشوب یا آشفتگی در ساحتهای مختلف اتفاق افتاده است. مثلا کسانی که با شعار طب سنتی غوغا به پا کردند و برخی چهرههای شناخته شده هم که میبایست برای بیماری خود با احترام به تجربه و دانش و دانایی و تخصص به پزشکان متخصص مراجعه کنند؛ به طب سنتی دخیل بستند و مراجعه نکردند و یا اگر مراجعه کردند بسیار دیر شده بود، قربانیان همین مدعیان طب سنتی شدند. یا جوان جویای نامی که به روایت فردوسی:
نبینی که با گرز سام آمده است
جوان است و جویای نام آمده است
این جوان مدعی دین شناسی مطالبی را به پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام نسبت میداد، که دود از سر هر بنی بشری به آسمان میرفت. بدیهی است که جمعی نوجوانان و جوانان بی خبر و هیجان زده نیز اختیار خود را به دست چنین عوام مدعی میدهند و سوگند وفاداری یاد میکنند. این سنخ عوام مدعی را میتوان در عرصه سیاست نیز یافت. معجزه هزاره سوم، شاهکار این ماجرا بود. یادتان هست که هاله نور دور سرش دیده بودند و خودش احساس کرده بود. میگفت مستمعان در اجلاس عمومی سازمان ملل اصلا پلک نمیزدند و دختر نوجوانی یک شبه دانشمند هستهای شد و توی قابلمه در خانهشان اورانیم غنی سازی کرده بود و برایش محافظ گذاشتند و برو و بیا! و همه رهبران دنیا پیام میدادند که ما به راهنمایی شما نیازمندیم. شما به ما بگویید که کشورمان را چگونه اداره کنیم و چه بایدمان کرد!؟ و «عجّل فرجهم» از زبانش نمیافتاد. اینها افسانه نیست، بخشی از تاریخ دروغ و تباهی و تزویر در کشور ماست.
و اما ماجرای دولت سایه، «دولت سایه» هم در تجربه سیاسی برخی کشورها در دنیا شناخته شده است و تعریف مشخص دارد.
یکم: دولت سایه، دولت حزب رسمی است که در پارلمان، مثل پارلمان انگلیس حضور دارد. اما در اقلیت است. به عنوان نمونه حزب کارگر انگلستان در ۱۴ سال گذشته، بعد از شکست در انتخابات سال ۲۰۱۰، و پذیرش شکست، دولت سایه بود. وزیران سایه مشخص بودند. در صحنه عمومی حضور داشتند. برنامه حزب تعریف شده بود. امسال که پیروز شدند، همان دولت سایه به آفتاب آمد و مسوولیت را بر عهده گرفت. دولت سایه یعنی در موضع اپوزیسیون دولت مستقر است. چطور میتوان پذیرفت در دولت مرحوم ابراهیم رییسی به مدت سه سال دولت سایه فعال بوده است؟ نه شکل و شمایل و رسمیت حزب دارد و نه سازوکار آن مشخص است. جهتگیریاش هم آمادگی برای شرکت در انتخابات بعد بوده است.
دوم: دولت سایه، در هنگامی که با دولت مستقر زاویه دارد و در اپوزیسیون است، در کار دولت مستقر کارشکنی نمیکند. روایت مصطفی پورمحمدی از جلسه شورای عالی امنیت ملی، که رییس دولت سایه به او میگوید: «اگر شما رییسجمهور بودی، فلان موضوع تصویب میشد، اکنون که روحانی است، اعتماد نداریم.»
این شیوه دیگر نامش دولت سایه نیست. شاید تعبیر «دولت مرموز» که حسام الدین آشنا به کار برد، مناسبت بیشتری داشته باشد. البته دولت مرموز و موذی.
سوم: فردای انتخابات، سعید جلیلی بعد از ملاقات با مسعود پزشکیان گفت: «دولت سایه با قدرت به کار خود ادامه میدهد. و هر جا که ببیند دولت مستقر خطا میکند، و راه را غلط میرود، دولت سایه ورود پیدا خواهد کرد.» در دنیا رسم چنین است که رهبر حزبی که در انتخابات شکست میخورد شکست را میپذیرد، به ناتوانی خود در پیروزی حزب و مسوولیت خود در شکست اقرار میکند و از رهبری حزب به کنار میرود. به اصطلاح روی نیمکت پشت مینشیند. نه اینکه بعد از شکست بماند و برای دولت مستقر خط و نشان بکشد و مبارزه انتخابات بعد را از همان روز شکست آغاز کند. این آشوبهای فکری و سیاسی که به بدنه جامعه نیز منتقل میشود، نشانه همان سخن دکتر داوری است که در ابتدای مقاله آمد!
دیدگاه تان را بنویسید