حمایت عطاالله مهاجرانی از حضور الیاس حضرتی در بدنه دولت؛ وقتی زمان یاری است با چه حجتی شانه خالی کند؟
عطاالله مهاجرانی نوشت: وقتی رییسجمهور از او دعوت میکند آنهم در مسوولیتی که دقیق و درست به رسانه مربوط است، او که رسانه را به خوبی میشناسد، چرا نباید قبول مسوولیت کند؟! از طرفی وقتی رییس دولتی را قبول دارد و اکنون زمان یاری اوست با چه حجتی شانه خالی کند؟
«روزنامهنگار و دولت؟!» عنوان یادداشت سید عطاءالله مهاجرانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ الیاس حضرتی به عنوان مسوول شورای اطلاعرسانی دولت پزشکیان منصوب شده است. تبریک به الیاس عزیز که در سرفصل دولت جدید در موقعیتی بسیار مهم و حساس قرار گرفته است. دیدم برخی روزنامهنگاران با نگرانی در فضای مجازی از این انتصاب انتقاد کردهاند. «مگر میشود روزنامهنگار که کارش نقد دولت است به دولت بپیوندد؟! اصلا روزنامهنگار ذاتا باید منتقد دولت باشد.»
این دوگانه روزنامهنگار- دولت زمانی هم درباره هنرمند و روشنفکر و دولت مطرح بود. یک بار آیتالله خامنهای در خطبه نماز جمعه تهران با زبانی نرم و واژگانی اندیشیده شده غیرمستقیم به مهدی اخوان ثالث پیام داد که شاعران در کنار انقلاب و مردم قرار بگیرند. مدتی بعد اخوان ثالث همان لولی سرمست با زبانی تند گفت: «ما همیشه علیه هستیم نه له!» یعنی همیشه در برابر دولت هستیم و نه حامی دولت. احمد شاملو هم افزود: بایست دهان این شاعر را بوسید! این دوگانه هنرمند-دولت یا روشنفکر- دولت شکل گرفت. امروزه برخی روزنامهنگاران از دوگانه - روزنامهنگار منتقد- دولت سخن میگویند. چند نکته به نظرم میرسد:
١- اشخاص وجوه شخصیتی متعدد و متمایز دارند. به عنوان نمونه الیاس حضرتی از فرماندهان جنگ است. بخشی از هویت او با دفاع مقدس تعریف میشود. چند دوره نماینده مجلس بوده است و سالهاست صاحب رسانه است. در مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری نقش موثر داشته است. بدیهی است وقتی رییسجمهور از او دعوت میکند آنهم در مسوولیتی که دقیق و درست به رسانه مربوط است، او که رسانه را به خوبی میشناسد، چرا نباید قبول مسوولیت کند؟!
از طرفی وقتی رییس دولتی را قبول دارد و اکنون زمان یاری اوست با چه حجتی شانه خالی کند؟
٢- در ابتدای انقلاب مهندس موسوی، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی بودند. از روزنامه به وزارت خارجه رفتند. همراهانی را از روزنامه به وزارت خارجه بردند. مثل آقای نجفی که مثل عسل مصفا شیرین است، خبرنگار جمهوری اسلامی بود شده بود سرکنسول د ر پیشاور.
٣- اریک رولو، روزنامهنگار جهانی لوموند مدتها سفیر شده بود. چنگیز آیتماتوف، رماننویس مشهور قرقیز سالها سفیر بود و نیز نویسندگان معروف امریکای لاتین که سفیر و و زیر شدند.
٤- این دوگانه که روزنامهنگار ذاتا باید منتقد دولت باشد، نه اعتبار منطقی دارد و نه فلسفی و نه تجربی. بهنگام باید انتقاد کرد و در زمان مناسب هم حمایت و دفاع. معادله یک مجهولی حل نکنیم. مسائل سیاسی- اجتماعی ابعاد متنوعی دارد.
٥- و اما اگر روزنامهنگار نمیتواند به دولت برود، دولتیها هم نباید به روزنامه بیایند! پیداست این دیوارکشیها نیندیشیده و خام است.
٦- البته اگر آقای حضرتی به عنوان رییس شورای اطلاعرسانی دولت، نقد دولت در اعتماد را ممنوع کند، در آن صورت حرف منتقدان موجه است!
دیدگاه تان را بنویسید