اعتراض عباس عبدی به بلاتکلیفی دولت در تصمیمگیری برای بنزین؛ آقای پزشکیان هرطور دوست دارید لباس بپوشید اما برای قیمت سوخت فکر جدی کنید!
عباس عبدی از بلاتکلیفی دولت برای تصمیمگیری درباره قیمت بنزین به شدت انتقاد کرده است.
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «بدترین پروتکل» در روزنامه اعتماد نوشت: پروتکل در لغت به معنای توافقنامه و شیوهنامه است؛ ولی در عرف دیپلماتیک نوعی رفتارهای نوشته یا نانوشتهای است که انتظار میرود رعایت شوند. هنجارهایی که رعایت کردن آنها در همه موارد ضرورتی ندارد و برخی نیز در برابر انجام آن مقاومت میکنند. مردم هم دو دستهاند؛ برخی موافق و برخی مخالف هستند. آقای پزشکیان از همان آغاز فعالیتهای انتخاباتی خود موضعی ضد پروتکلی گرفت. در لباس پوشیدن، در صحبت کردن، در مراودات شخصی و اخیرا هم دیدم که در تشریفات استقبال و بدرقه سفرهای خود هم چنین موضعی ابراز نموده است. از همان ابتدای تبلیغات ریاستجمهوری عدهای معتقد بودند که چرا اینها را رعایت نمیکند، حتی من هم به دلیل تاکیدات بسیاری از مردم معتقد بودم که به پاس احترام به دیگران رعایت شود، مثلا به جای کاپشن با کت و شلوار رسمی در مناظرات و گفتوگوها حاضر شود، به ویژه اینکه این نوع لباس پوشیدن شبیهسازی با دوره احمدینژاد هم میشد و خاطره بدی را ایجاد میکرد، ولی درنهایت برخی هم گفتند، هرطور که عادت و دوست دارد و پیشتر هم رفتار میکرده، عمل کند که البته ایرادی هم ندارد.
بسیاری از افراد هم از این تشریفات ناراحت هستند و کلا آنها را جالب نمیدانند، از این رو نقض این پروتکلها اگر نقطه قوت نباشد، نقطه ضعف هم نیست و جامعه هم با آن عادت میکند. مساله اصلی این است که پوشیدن کاپشن یا کت یا جوراب سفید و هماهنگ نبودن رنگ لباسها حتی اگر جالب نباشد، زیان مهمی هم ندارد، چون رییسجمهور را برای رعایت این پروتکلها انتخاب نمیکنند. پروتکلهای خطرناک و زیانبار، جای دیگری است که متاسفانه هنوز شکسته نشده است.
پروتکلهای زیانبار، پروتکلهای ذهنی و رویکردی است. چگونگی تدوین لایحه بودجه در ایران تبدیل به یک پروتکل البته از نوع زیانبارش شده است. تقدیم بودجهای با ردیفهای تکراری و غیرپاسخگو و بیارتباط با وظایف دولتی، با کسری بودجه بالا که از جیب مردم برداشته میشود، بدترین پایبندی به پروتکل زیانبار است و متاسفانه در دولت جدید نیز مطابق پروتکلهای موجود تدوین و ارایه شده است. یکی از این پروتکلها رویکرد رسمی نسبت به بنزین است. آقای پزشکیان هنگام ارایه لایحه بودجه به مجلس درباره بنزین و مشکلات آن سخنانی گفت و این تصور پیش آمد که دولت در پی افزایش قیمت بنزین است. دو روز بعد آقای حضرتی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت که از دوستان محترم هستند، اعلام کردند که «رییسجمهور قبل از افزایش قیمت بنزین با مردم صحبت میکند. خیالتان راحت باشد؛ بنزین فعلا گران نخواهد شد.» دیروز هم رییس کمیسیون تلفیق مجلس از ترس متهم شدن؛ احتمال افزایش قیمت بنزین را در این کمیسیون مجلس تکذیب کرد. همه این اظهارات جزو پروتکلهای فکری و برنامهای این ساختار است. پروتکلی که از یکسو وضعیت فاجعهبار نحوه فروش یک حامل انرژی را توضیح میدهد و از سوی دیگر تاکید میکند که این راه ادامه دارد و نگران نباشید. باید نشان داد که رعایت این پروتکل تا چه اندازه برای مردم زیانبار است؟
حدود دو ماه پیش در جلسهای که پیش از مصاحبه رسانهای و عمومی آقای پزشکیان بود، قاطعانه اظهار داشت که امسال حدود ۵ میلیارد دلار برای واردات بنزین باید پرداخت کنیم، درحالی که این ارز را باید برای خیلی از ضروریات زندگی ازجمله دارو، آموزش و... هزینه کنیم و من این کار را نخواهم کرد. این استدلال روشن و گویا و منطقی بود، ولی اکنون و هنگام ارایه بودجه، عینا همین کار شده است. جالبتر اینکه هنگامی که پس از سخنان آقای پزشکیان، افکار عمومی گمان کرده که دولت نمیخواهد سیاست پیشین را ادامه دهد، فوری مسوول شورای اطلاعرسانی رفع ابهام کرده که مردم خیالشان راحت باشد این کار نخواهد شد همان پروتکل قبلی ادامه دارد. حالا این پرسش مطرح میشود که دولت محترم برای فروش بنزین به لیتری ۱۵۰۰ تومان، طبعا مجبور است مطابق آن گفته آقای پزشکیان، حداقل ۵ میلیارد دلار صرف واردات بنزین کند و برای بنزین تولید داخل هم مطابق گفته خودشان حداقل لیتری ۶۵۰۰ تومان یارانه بدهد (بدون لحاظ کردن هزینه نفت خام رایگان برای بنزین) این پول را از کجا میآورد؟ جز اینکه از جیب مردم برداشته میشود؟ جز اینکه از مخارج ضروری دیگر زده میشود؟ جز اینکه ناکارآمدی در بخشهای دیگر، مثل کیفیت پایین بنزین تولیدی، خودروی تولیدی، جاده بیکیفیت و قاچاق سوخت را میخواهند بپوشانند؟ در این باره که چرا این سیاست زیانبار به عنوان سیاستی غیرقابل تغییر توصیف میشود، تنها یک چیز را میتوان گفت که این یک پروتکل ذهنی در ساختار اقتصادی و سیاسی ایران است. پروتکلی به غایت نابخردانه که باید نقض شود و در یادداشت دیگری به آن خواهم پرداخت.
دیدگاه تان را بنویسید