در نشست نویسندگان، مترجمان و ویراستاران مطرح شد
سهم کپیرایت در تقابل نویسنده و مترجم
در آخرین جلسه از سلسله نشستهای تخصصی همایش «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» که به نویسندگان، مترجمان و ویراستاران اختصاص داشت، امیرحسن چهلتن، حسین سناپور، آبتین گلکار، مهشید میرمعزی و مهناز مقدسی از نویسندگان، مترجمان و ویراستاران به بحث درباره کپیرایت پرداختند.
اعتمادآنلاین| در آغاز این نشست امیرحسن چهلتن با اشاره بر ضرورت فوری پیوستن ایران به کنوانسیون برن اظهار کرد: ما در انزوا قرار گرفتهایم و باید عضو این باشگاه جهانی شویم. سیاستهایی وجود دارد که این انزوا تشدید شود. از سوی دیگر ما با جریانهای موازی تقلبی روبهرو هستیم که نویسندگان مستقل را ساکت کنند و به کنجی برانند. تمام این دکانهایی که ساختهاند بازی است و گمان میکنند وارد شدن به بازار جهانی کتاب هم با رانت شدنی است، اما ادبیات اینگونه به وجود نمیآید. کافی است به همسایگان، عربها و ترکها نگاه کنیم و ببینیم از زمانی که به این باشگاه بزرگ پیوستهاند چه اتفافی برای آنها افتاده است.
چهلتن گفت: وقتی به یک رویداد اروپایی میروم اغلب سعی میکنم کتابهای برخی از نویسندگان را که در ایران ترجمه شده برایشان ببرم، اولین واکنش آنها این است که بسیار خوشحال میشوند. فارسی برای آنها زبانی مهجور است، اما ترجمه اثرشان به این زبان برایشان جالب به نظر میرسد. با این حال از اینکه چطور اثرشان در ایران منتشر شده است، بیاطلاع هستند. عضو نبودن ایران در کنوانسیون برن برای آنها غیرحرفهای بودن ما را نشان میدهد. اگر چه سابقه درخشانی از ادبیات کلاسیک ایرانی در ذهن نویسندگان اروپایی وجود دارد، با این حال آشنا شدن آنها با ادبیات امروز ما اهمیت بسیاری دارد.
در ادامه این نشست آبتین گلکار، مترجم ادبیات روس عنوان کرد: علت موافقت من با این امر، مساله اخلاقی است، با توجه به اینکه ایران به این کنوانسیون نپیوسته است، شاید مرتکب قانونشکنی نشده باشیم، اما از نظر قانونی این مساله به ما آسیب زده و بخشی از دزدیهایی که در پایاننامههای دانشگاهها رخ میدهد به همین دلیل است، بخشی از آسیب روزنامههای ما نیز همین مساله است، بنابراین پیوستن به این کنوانسیون باعث رشد و تولید فکری میشود.
او افزود: فرهنگسازی دراین زمینه بسیار ضرورت دارد، شاید تا چند سال پیش برای من اجازه گرفتن از نویسنده عادی نبود، اما اولین باری که به این موضوع احساس نیاز کردم زمانی بود که در نمایشگاه مسکو با ناشران روس مواجه شدم و دیدم که آنها به چشم دزد به ما نگاه میکنند.
این مترجم به ارزش مادی این آثار نیز اشاره کرد و گفت: کتاب «استالین» را که ترجمه کردم، برنده جایزه کتاب سال شد و 15 سکه گرفتم. در آن زمان میتوانستم 5 سکه از آن را به نویسنده روس بدهم و اگر دانش امروز را داشتم، حتما بخشی از جایزه را بهعنوان جبران مادی به او میدادم، بنابراین نباید همه چیز را به گردن قانونگذار گذاشت.
او افزود: باید از مرحله اخلاقی به سمت اجازه گرفتن واقعی با پرداخت حق و حقوق صاحب اثر برویم. مواردی بوده که من فقط اجازه اخلاقی گرفتم، اما این کار در فشار قرار دادن نویسنده است، چون به او میگوییم اگر من آن را ترجمه نکنم مترجم دیگری این کار را خواهد کرد.
گلکار توضیح داد: مساله قیمت کتاب، دلیل موجهی برای نپیوستن ما به کنوانسیون برن نیست. مترجمانی که مخالف پیوستن به کنوانسیون برن هستند، میگویند زمانی که کتابی در کشورهای دیگر معروف میشود، مسابقه ناشران شروع میشود و الزاما قرار هم نیست که ناشران خوب کپیرایت آن کتاب را بگیرند و مانند مزایدهای خواهد شد که هر کسی بیشترین پیشنهاد را بدهد آن را میگیرد؛ در نتیجه ممکن است کتاب با ترجمهای بد به بازار بیاید. ولی این هم دلیل خوبی نیست، چراکه وقتی ناشر حق رایت کتابی را بخرد، زمان بیشتری برای ترجمه در اختیار دارد و امکان ارائه ترجمه بهتر نیز وجود خواهد داشت.
او با اشاره به بحثهایی که درباره نگاه نویسندگان و مترجمان به یکدیگر وجود دارد، بیان کرد: نویسندگان ایرانی، مترجمان را مقابل خودشان میبینند. بین مترجمان و ویراستاران هم همین وضعیت وجود دارد.کسی از دیگری بالاتر نیست. برخلاف تصوری که وجود دارد فکر میکنم اگر کتابهای ترجمه در بازار ایران منتشر نشود، سهم ادبیات ایرانی در بازار افزایش پیدا نمیکند. برای موفقیت یک کتاب باید تمامی عوامل کنار هم باشند. شاید یکی از علتهایی که داستان فارسی چندان به سطح ترجمه نمیرسد این است که نویسندگان نقش ویراستار را خوب نمیشناسند و کتاب را به ویراستار نمیدهند. امروز مساله دستمزد برای ویراستاران مهمتر از نویسنده است. با این حال وضعیت بهگونهای پیش رفته است که ویراستاران برای اینکه کارشان کمارج محسوب نشود، مترجم میشوند.
در ادامه این نشست همچنین مهشید میرمعزی، مترجم زبان آلمانی اولین و مهمترین دلیل خود برای پیوستن به کنوانسیون برن را مساله اخلاق دانست و گفت: باید رودربایستی را کنار گذاشت. من اعلام میکنم که کدام کتاب در کدام نشر مجددا ترجمه شده است. یعنی ناشر کپیرایت کتابی را خریداری کرده، اما ناشر دیگری آن کتاب را بدون خرید رایت منتشر کرده است. در برخی موارد کتابها با همان اسم و حجم کمتر چاپ شده بود. بهطور مثال کتاب «و نیچه گریه کرد» که نشر نی با پس و پیش کردن جملات منتشر کرده، درحالیکه من این کتاب را ترجمه کردهام.
او افزود: یکی دیگر از امتیازاتی که کپیرایت به ما میدهد، داشتن ارتباط مستقیم با نویسنده است. مواردی بوده که با ایرادی در متن مواجه شدم و با نویسنده ارتباط گرفتم و این مساله باعث شده ترجمه اعتبار بیشتری بگیرد. یا در موردی دیگر، نویسنده یک مقدمه اختصاصی برای چاپ فارسی اثرش نوشت.
این مترجم گفت: وقتی ناشری کپیرایت کتابی را گرفته باشد، دیگر آن را به هر مترجمی نمیدهد و این مسابقه ترجمه کلا قطع میشود. چه دلیلی دارد که از یک کتاب 17 ترجمه وجود داشته باشد تنها به این دلیل که فروش میرود. متاسفانه در نهایت همه مسائل اقتصادی است.
در این نشست همچنین حسین سناپور با بیان اینکه همدلی، همزبانی و حساس شدن نسبت به حقوق مولفان و مترجمان بسیار ارزش دارد، اظهار کرد: ما از مخالفت بزرگانی چون شاملو، غلامحسین ساعدی، نجف دریابندری و … به اینجا رسیدهایم که سمینار تشکیل میدهیم و پیوستن به کنوانسیون برن را پیگیری میکنیم. اما اینکه چرا آنها مخالف بودند و امروز ما حساس شدهایم، دو دلیل دارد.
او افزود: پیش از انقلاب عمده روشنفکران ما مواضع ضدامپریالیستی و ضد قدرت مستقر داشتند و بهنوعی رفتار انقلابی و یاغیگری در آنها وجود داشت. آنها معتقد بودند نباید تابع غرب شد و باید به خویشتن بازگشت. به نظر میرسد امروز عمده نویسندگان و روشنفکران ما تابع آن ذهنیت نیستند. صدمات این یاغیگری در حوزه ادبیات باعث شد تا امروز به این نقطه برسیم.
سناپور با اشاره به اینکه پیوستن و نپیوستن به قراردادهای جهانی حرفهای بودن یا نبودن ما را به نمایش میگذارد، گفت: پیش از انقلاب، یکی از دلایل مخالفت با پیوستن به کنوانسیون برن، روشنفکران بودند و تاثیر منفی روی این مساله گذاشتند. البته در آن دوران نشر ما چندان وسعت پیدا نکرده بود و ترجمه هم آنقدر زیاد نبود. در آن زمان نویسندگانی مانند شاملو و ساعدی و … مشکلی در برخورد با ناشران نداشتند و با این حجم از نقض قانونها روبهرو نشده بودند. مواردی مانند کتابهای صوتی و الکترونیکی هم وجود نداشت. اما امروز این حساسیت به دلیل امکاناتی مانند اینترنت بیشتر شده است.
نویسنده کتاب «خاکستر» افزود: امروز اگر به کتابفروشیهای کوچک بروید، بسیاری از کتابهای فارسی را پیدا نمیکنید، چون قفسههای آنها جا ندارد و بخش زیادی را به ترجمهها اختصاص دادهاند. کتابفروشیهای ما نیز جوابگوی این تعداد عناوین منتشر شده نیستند. 80 هزار عنوان کتاب در سالهای اخیر منتشر شده و ما این تعداد خواننده برای این کتابها نداریم. اگر چه کپیرایت سختیهایی دارد، اما تعداد عنوانهای کتاب را کم میکند. کاهش تیراژ کتابها هم به دلیل زیاد بودن عناوین است. مگر یک خواننده در یک هفته چند کتاب میتواند بخرد یا بخواند؟
سناپور توضیح داد: با همه اینها جنبه اخلاقی پیوستن به این معاهده از همه مهمتر است. ضمن اینکه بهشدت به نفع مولفان و ناشران و مترجمان حرفهای هم هست. در نتیجه تعداد ناشران نیز محدود خواهد شد. از طرفی به آن معنا انحصار ایجاد نمیکند و همان ناشران اندک پولدارتر میشوند و کتابهای با کیفیتتری منتشر میشود. از طرفی کاهش تعداد عنوانهای کتاب هم باعث انتخاب مشخص بین کتابهایی میشود که تیراژ آنها از همین مسیر افزایش یافته است.
او افزود: باید به سمت حرفهای شدن برویم و یکی از مهمترین مواردی که به ما کمک میکند کپیرایت جهانی و نه داخلی است. من فکر میکنم در نهایت فشار از خارج باعث قبول این معاهده میشود.
این نویسنده با اشاره به مخالفت برخی نویسندگان با پیوستن ایران به کنوانسیون برن گفت: این نویسندگان دلیل مخالفتشان را کاهش کتاب عنوان کردهاند، اما اگر به حق و حقوق نویسندگان خارجی احترام بگذاریم، وضع کتابهای تالیفی بهتر خواهد شد. از طرف دیگر آیا همین نویسندگان حاضرند کتابشان بدون اجازه و با سانسور در کشور دیگری منتشر شود؟ ما بهعنوان نویسنده نه فقط از حقوق خودمان که باید از حقوق نویسندگان خارجی هم دفاع کنیم.
او با اشاره به سخنان آبتین گلکار درباره تقابل بین نویسنده و مترجم عنوان کرد: تقابلی بین نویسنده و مترجم به طور خاص وجود ندارد، تقابل بین انبوه ترجمه و کم بودن تعداد کتابهای تالیف، مترجم خوب و مترجم بد، ناشر خوب و ناشر بد وجود دارد.
در ادامه این نشست همچنین مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران با طرح این سوال که کدام ویراستار صاحب مالکیت ادبی است، اظهار کرد: در تمام آثار اشتقاقی حق مادی و معنوی صاحب اثر باید رعایت شود. به اعتبار لایحه 1348 اثر محصول مشترک افرادی تلقی میشود که کارشان جدا و متمایز نباشد و حقوق ناشی از این اثر مشاع خواهد بود. هر شخصی که در اثری حق معنوی داشته باشد حق مادی هم دارد، ولو این که از حق مادی خود گذشته باشد. از این جهت همانطور که نویسندگان برای گرفتن حقوق خود تلاش میکنند، ویراستار هم برای این حق تلاش میکند.
همایش دو روزه «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» از سوی انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 8 و 9 شهریور در قمصر کاشان برگزار شد.
دیدگاه تان را بنویسید