بهانه پخش مستندی ساخته بهمن فرمانآرا؛
روایت ناتمام و ناقص «سیمین به روایت سیمین»
مستند «ننه دلاور ما»، «سیمین به روایت سیمین» ساخته بهمن فرمانآرا، شب گذشته از شبکه بیبیسی فارسی پخش شد. توقع مخاطب از مستندی که نام بهمن فرمانآرا، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و حتی هنرپیشه پیشکسوت ایرانی را بر پیشانی دارد، چیزی فراتر از یک مستند عادی و ساده و خام است.
اعتمادآنلاین| مریم رجبیهفرد، فعال فرهنگی و مدرس ادبیات، مستند «ننه دلاور ما»، «سیمین به روایت سیمین» ساخته بهمن فرمانآرا، شب گذشته از شبکه بیبیسی فارسی پخش شد.
به گزارش اعتمادآنلاین، توقع مخاطب از مستندی که نام بهمن فرمانآرا، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و حتی هنرپیشه پیشکسوت ایرانی را بر پیشانی دارد، چیزی فراتر از یک مستند عادی و ساده و خام است.
اعتراف میکنم که بعد از دیدن فیلم «حکایت دریا» و این مستند، آرزو کردم کاش بهمن فرمانآرا خودش را بازنشسته میکرد.
مخاطب فیلمهای «شازده احتجاب»، «بوی کافور»، «عطر یاس» و «خانهای روی آب»، نمیتواند فیلم «حکایت دریا» و این مستند را از او بپذیرد. او ذائقه مخاطب خودش را آنچنان بالا برده که این آثار خامدستانه را از او به سختی قبول میکند.
«مستند ننهدلاور ما»، شروع و پایان بسیار ضعیف و سادهای دارد. سکانس ابتدایی با حضور دختری سیاهپوشیده با چهرهای نامشخص در داخل جنگل شروع میشود که مدام بر طبلی میکوبد و فریاد میزند، «بیدار شوید» و همان دختر در سکانس پایانی پس از طبلکوبی و فریاد زدن کشته و نقش زمین میشود که شاید نماد خفقان باشد و البته در واقع ربطی به مستند ندارد.
در شروع مستند، فرمانآرا به علت ترافیک تماسی میگیرد و به شخصی که اصلا نمیبینیمش میگوید که دیرتر میرسد ولی هیچ پلانی از حضور خود او کنار سیمین نه در بدو دیدار و نه در کل مستند نمیبینیم به جز نمایی تار و نامفهوم از چهره او در یکی از رفت و برگشتهای گفتوگو.
حضور سیمین بهبهانی در مستند بسیار یکباره است. او نشسته و در مورد خودش حرف میزند. از کودکیاش میگوید و اینکه چگونه به شعر روی آورد. سیمین نکاتی از زندگیاش را به سلیقه خودش نصفه و نیمه تعریف میکند بدون آنکه فرمانآرا در جهتدهی حرفهای او، نقش ویژهای داشتهباشد.
این مستند نه تنها از وجود فرمانآرایی که ما میشناسیم محروم است، بلکه از وجود یک نویسنده یا محقق و کارشناس ادبی هم محروم است؛ کسی که سیمین را بشناسد و بتواند لایههای پنهان شخصیت او و راه و روش شاعریاش را به مخاطب بنمایاند یا خاطراتی را مرور کند که تا به حال، مخاطب علاقهمند از او نشنیده است.
سیمین بهبهانی، شاعری شاخص در شعر و ادبیات معاصر ایران است. کسی که حضور شهریار، اخوان، گلشیری، شاملو، جلال، نیما، سیمین دانشور، نادرنادرپور و فراوان شاعر و نویسنده معاصر را از نزدیک درک کرده است، با کانون نویسندگان آشناست، حافظه ادبی معاصر بوده است، به قول خودش بیش از دیگر همدورهایهایش عمر کرده است و از همه مهمتر، تجربههای بکر و ویژهای در سرودن قالب غزل دارد، ولی حیف که نکته شایان ذکری از اینهمه بُعد شخصیتی و شاعری، از او در این مستند نیست و وقتی مخاطب از پای این مستند بلند میشود به شناخت کاملی از سیمین و مسلک شاعریاش نرسیده است.
تصویربرداری و قاببندیهای این مستند هم بسیار پراشکال است. قاببندیها اکثراً کلوزآپ و از نمای نزدیک است در واقع فقط گردن به بالای سیمین در قاب است که از جایی به بعد، خستهکننده میشود. البته گاه، خلاقیتی میبینیم از دستان حلقهشده سیمین دور استکان چای، اما فقط همین؟!
سکانس شعرخوانی سیمین هم -در حالی که کنار مردی است که مخاطب اصلا او را نمیشناسد و مستندساز هم هیچ شناختی از این مرد به بیننده نمیدهد- سکانس سوالبرانگیزی است.
در این مستند انگار مستندساز با فقر پلان اینسرتی و مابهازاهای تصویری پر و پیمان مواجه بوده، در حالی که آنچه مستند را «مستند» و «مستندتر» میکند، همین استنادهای تصویری است که به گفتوگو با سوژه، اضافه شود، وگرنه با یک مصاحبه مکتوب و مطبوعاتی یا یک مصاحبه شنیداری از رادیو، چه تفاوتی دارد؟!
بماند که عنوان مستند هم، نام انتخابی عجیبی است؛ «ننه دلاور ما»! «ننه» بودن و «دلاوری»، صفات غریبی برای سیمین است که خود را هوادار و همدل هموطنانش میداند و تنها آرزویش، داشتن 1متر و 70 سانت از خاک وطن است!
باری، این مستند نه درخور ابعاد متکثر شخصیت بانوی غزل معاصر بود، نه درخور کارگردان پیشکسوت و صاحبنامی چون بهمن فرمانآرا. بیشتر به گفتوگویی دمدستی توسط ژورنالیستی کمتجربه میماند که بیوگرافی سیمین را بپرسد و از کودکیاش جویا شود تا برسد به بزرگسالی، و نه مستندپرترهای برای کنکاش و بازنمایی سویههای متعدد زمانه و زندگی و اندیشه و شعر مهمترین غزلسرای زن معاصر ایران!
دیدگاه تان را بنویسید