«اعتمادآنلاین» از مرگ ناگهانی ورزشکار زن پارالمپیکی ایران گزارش میدهد
ماجرای مرگ ناگهانی ورزشکار ایرانی چه بود؟/ کسی صدای گلایههایش را نشنید
چند سالی بود که به تنهایی دو فرزندش را بزرگ میکرد. معلولیت، نبود همسر، مسابقات و اردوهای پیدرپی هم باعث نشده بود از مادری کم بگذارد. اما صبح چهارم تیرماه وقتی دخترش خواست بیدارش کند، فهمید که او برای رفتن عجله داشته است.
اعتمادآنلاین| نیلوفر حامدی- هفته گذشته یکی از پرافتخارترین چهرههای ورزش جانبازان و معلولان ایران از دنیا رفت. رسانهها به انتشار یک خبر از او بسنده کردند و وزارت ورزش هم در بیانیهای مملو از ایرادات نگارشی اعلام تسلیت کرد، غافل از اینکه راضیه مدتها بود که شکایتهای زیادی در دل داشت.
او که همین دو هفته پیش سهمیه مسابقات پارالمپیک 2020 را نیز در رشته تیروکمان کسب کرده بود، در یکی از مصاحبههای اخیرش از اوضاع نابسامان اقتصادی گلایه کرده و گفته بود: دو فرزند دارم که برای سپری کردن اردوها آنها را تنها میگذارم و به تهران میروم. تمام امیدم به همین ورزش است. با پای معلولی که دارم هیچ جا به من کار نمیدهند. ورزش تنها خانه امیدم است که این را هم به بهانه جنگ اقتصادی میخواهند از من بگیرند. مگر ما ورزشکاران از مردم نیستیم؟ اگر حقوق و پاداش مرا ندهند، باید با دو فرزندم چگونه زندگی کنم؟ کاسه گدایی دستم بگیرم؟ من هم از همین مردم هستم. اگر زحمتی میکشم و تلاشی میکنم و مدالی کسب میکنم، افتخارش برای مسئولان است. باید پول و انگیزهای باشد که بتوانم راهم را ادامه دهم. با دست خالی که نمیشود ادامه داد.
او که در بازیهای آسیایی 2018 دستش از طلا کوتاه مانده بود، علت نایبقهرمانی خود را مشکلات روحی عنوان کرده بود: بیشترین دلیلی که در جاکارتا باعث شد مدال طلا را از دست بدهم، فشارهای روحی و روانی به دلیل بضاعت مالی بود. کسی نمیداند در سال جاری به من و بچههایم چه گذشت. دلم میخواهد آقای وزیر یک روز بیاید و درِ یخچال خانهام را باز کند و ببیند که در خانه ورزشکارانش چه میگذرد.
راضیه با یک مدال پارالمپیک، یک مدال بازیهای پاراآسیایی و دو فرزند چهار و 15ساله انگار خیلی برای رفتن عجله داشت.
ورزشکار ایرانی که میخواست در پارالمپیک توکیو طلایی شود دیروز درگذشت تا فرصت جشن تولد 42 سالگیاش را که دو ماه دیگر بود از دست بدهد.
هر کدام از ما هر جای دنیا که باشیم، مرگ به استقبالمان خواهد آمد، اگرچه دردناک است و تلخ، اما حق است.
آنچه ناحق است و درد بیشتری هم دارد داستان تکراری بیتوجهی به سرمایهها و داشتههای انسانی در زمان حیاتشان است.
راضیه شاید میتوانست بماند، مادری کند، به توکیو برود و قهرمان پارالمپیک شود، اگر کمی زندگی بر او سادهتر میگرفت. اگر کمی بیشتر هوایش را داشتیم.
دیدگاه تان را بنویسید