محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاحطلب:
با فراهم نشدن شرایط طرح اعتراض احتمال وقوع حوادثی نظیر سالهای ۹۸، ۹۶ و ۱۴۰۱ وجود دارد
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: اعتراضات مسالمتآمیز حق مردم است. مسئولان و دست اندرکاران موظفند شرایط لازم برای طرح این اعتراضات را فراهم کنند. اما وقتی این شرایط مهیا نمیشود، متاسفانه احتمال وقوع حوادثی نظیر سالهای ۹۸، ۹۶ و ۱۴۰۱ وجود دارد.
محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سوال که سال جاری، سال انتخابات است و در این راستا چقدر ضرورت دارد اقداماتی برای آشتی ملی و افزایش مشارکت مردم انجام شود و همچنین حاکمیت فرصت حضور همه سلایق و افکار مختلف را در انتخابات فراهم کند، گفت: تردیدی نیست که کشور در وضع مناسبی به سر نمیبرد. از این وضع، دشمنان کشور بیشترین بهره را میتوانند ببرند. لذا ضروری است هرچه سریعتر از این وضع خارج شویم.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی سلامتی را در ادامه می خوانید:
- برای برون رفت از وضع فعلی تلاش برای مشارکت حداکثری مردم در سرنوشت خود الزامی است. یکی از راههای انجام این مشارکت، حضور پر رنگ مردم در انتخابات آتی است.
- اما متاسفانه برخی از قوانین مربوط به انتخابات و تفکر مجریان آن، نمیتواند شرایط این حضور را فراهم کند. از سوی دیگر ارادهای هم تا به حال برای تعدیل این دو مشکل وجود نداشته است.
- لذا اگر قرار باشد کشور از وضع فعلی نجات پیدا کند و انگیزه برای حضور در انتخابات به وجود آید، باید اول رویه نظارت استصوابی اصلاح شود. ثانیا عناصر مرتبط با امر انتخابات باید بیطرف باشند. از این رو ترکیب و تصمیمات شورای نگهبان باید به شکلی باشد که اطمینان خاطر به وجود آورد و ثالثا ارادهای قابل اطمینان این روند را پیگیری کند.
- باید از تسلط صرفا یک جناح بر امر انتخابات جلوگیری شود و هم رویه نظارت استصوابی مورد اصلاح قرار گیرد. اصولا فلسفه وجودی شورای نگهبان حفاظت از حقوق کاندیداها در انتخابات مختلف بود. اما شیوه عملکرد طوری شد که این هدف چندان مشاهده نمیشود.
- اعتراضات مسالمتآمیز حق مردم است. مسئولان و دست اندرکاران موظفند شرایط لازم برای طرح این اعتراضات را فراهم کنند. اما وقتی این شرایط مهیا نمیشود، متاسفانه احتمال وقوع حوادثی نظیر سالهای ۹۸، ۹۶ و ۱۴۰۱ وجود دارد. از چنین وقایعی باید درس گرفت. اقدام مناسب برای پرهیز از وقوع مجدد آنها را باید انجام داد و به مطالبات اقشار گوناگون باید پاسخ داد و به حق اعتراضشان احترام گذاشت.
- باید توجه داشت که حضور سلبریتیها و به عبارت دیگر ورزشکاران، هنرمندان و دیگر عوامل شناخته شده در عرصههای اجتماعی و سیاسی غیرمنتظره نیست. این حضور آنها با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی، یعنی توسعه طبقه متوسط و توسعه تکنولوژی ارتباطات غیرقابل اجتناب است.
- بی تردید آنها جای خالی احزاب و فعالان سیاسی را که به تدریج فلسفه وجودی خود را از دست خواهند داد، خواهند گرفت. به این موضوع مهم در سال ۱۳۹۴ در مقاله راهبردی "انسان آینده" طی تحلیلی جامعه شناختی-اقتصادی و تاریخی به شکل مفصل پرداختهام. البته من در آنجا اشاره کردم که این اتفاق در بلندمدت رخ خواهد داد و توسعه هرچه بیشتر طبقه متوسط عامل اصلی آن است.
- اما در ایران به دلیل تضعیف احزاب و بالابردن هزینه فعالیت سیاسی برای فعالان آن و متقابلا کمک به ارتقاء موقعیت سلبریتیها، این پیش بینی، زودهنگام تحقق یافت.
- نمونهای از شیوه یاد شده این است که در شرایطی که محدودیتهای سفت و سختی برای فعالیتهای احزاب به وجود آمده بود، در عین حال شرایط بسیار مناسبی نظیر برگزاری جشنواره فیلم فجر با آن همه آب و تاب و تشریفات جذاب برای تجلیل از هنرمندان و دیگر عوامل هنری ترتیب داده شد.
- این کار همانقدر که تاثیر عمیقی بر بالا بردن وجهه هنرمندان برمخاطب میگذارد، شخصیتهای سیاسی تاثیرگذار را به دلیل ایجاد محدودیت برای فعالیتشان، به تدریج از ذهن آنها دور میکند.
- ضمنا از آنجا که فرهنگ اکثر هنرمندان و عوامل هنری که عمدتا نشات گرفتهاز فرهنگ مدرنیته است، با فرهنگ مورد اعتقاد حاکمیت همخوانی ندارد، در نهایت رویارویی این دو به تضادی آشتیناپذیر میانجامد.
- لذا این شیوه عمل در مورد احزاب و شخصیتهای سیاسی از یک سو و سلبریتیها از سوی دیگر به معنی نداشتن تحلیل جامعه شناختی و بیبرنامگی درباره الزامات مملکتداری است. این بیان به معنی نفی فعالیت سلبریتیها نیست، زیرا فعالیتهای آنها را ضرورتهای اجتماعی اقتضا میکند. بلکه اشاره به اشکال عدم تعادل در رفتار حکومت است.
- رخدادهای سابقالذکر نشان میدهد که برخی تصمیمگیران با تصمیمات نسنجیده و ناپخته خود چه آثار سویی در درازمدت بر کشور تحمیل میکنند. طبیعتا همین نتایج باید باعث شود تا اینگونه مسئولان در دیدگاه خود تجدیدنظر کنند.
- باید تاکید کرد که حالا حالاها احزاب و فعالان سیاسی میتوانند و باید در عرصههای سیاسی – اجتماعی، نقش سازنده و اساسی برای کشور ایفا کنند.
- مسئولان باید هم شرایط طرح مطالبات مردم را فراهم کنند و هم در مورد برآورده کردن این مطالبات اقدام جدی به عمل آورند. در این زمینه مسئولان باید خیلی تلاش کنند تا بیاعتمادی ناشی از عملکردشان ترمیم شود.
- به نظر من بعضی از ائمه جمعه حرفهایشان به نفع اسلام، انقلاب و کشور تمام نمیشود. بعضی حرفها تفرقه را افزایش میدهد و حتی برخی جوانان را به موضع منفی با آن چه که نظام میخواهد، میکشاند.
- اما اکثرا این ظرفیت را دارند که با محوریت وحدت ملی تاثیر مثبت از خود به جا بگذارند. برای این کار همه دستاندرکاران باید روحیه خود برتربینی را کنار گذاشته و بر اساس ضرورتهای منافع ملی در جهت تحکیم وحدت گام بردارند.
- شخصا دوست داشتم یکدستی حاکمیت بتواند کارساز بوده و مشکلات مملکت را حل کند. اما همانطور که میبینیم برعکس، مشکلات بیشتر و پیچیدهتر شده است. این نشاندهنده این است که طرز تفکر حاکم و مدیریت موجود قادر به حل مسائل نیست.
- در عین حال اگر ارادهای قوی وجود داشته باشد، باید برای پیشبرد کار خود از دیگران کمک بگیرد. گفتوگو با رقیب و نزدیک شدن به او بهترین گزینه در چنین موقعیتی است.
- ولی ظاهرا برخی هنوز چنین فکر نمیکنند و این بزرگترین ضعف مدیریت است.
- افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم در گرو پاسخ مثبت به مطالبات به حق آنهاست.
- آزادیهای سیاسی در چارچوب قانون اساسی، انتخابات آزاد، امنیت شغلی، آرامش در فضای کسب و کار، تسهیلات اینترنتی برای پیشرفت کارها و کسب علم، بخشی از این مطالبات است.
- گرچه هنر مدیریت در این است که از ظرفیت منتقدان در جهت رشد و اعتلای جامعه و کشور استفاده شود، اما ضعف مدیریت و طرز فکر بسته قادر نیست این مهم را انجام دهد. البته عدهای به غلط این طرز فکر بسته را انقلابی مینامند.
- به نظر من اگر یکدست شدن حاکمیت اکثریت جامعه را در بر میگرفت، با درک درست مطالبات مردم و استفاده از ظرفیت بالای مدیریتی اکثریت، به خوبی میتوانست بر مشکلات فائق آید. اما از یکدست شدن نمایندگان اقلیت، این کار ساخته نیست. چون نه دیدگاه لازم برای پوشش منافع اکثریت را دارد؛ نه تفکر لازم برای این کار را دارد و نه تخصص و مدیریت لازمه آن را دارد. همان طور که تجربه این یک سال این موضوع را نشان داد.
- مولفههایی وجود دارد که موجب جذب افراد توسط یک نظام، کشور و یا یک انقلاب میشود. عدالت، آزادی، مناسبات فرهنگی و انسانی مطلوب، اقتصاد کم مساله، از جمله این مولفهها هستند. اگر به این مولفهها که قول انقلاب بوده پرداخته شود، خود به خود قدرت جذب به نظام افزایش پیدا کرده و آنها که در خارج هستند یا برمیگردند و یا ارتباط مثبت با داخل برقرار میکنند.
- وقتی افرادی که دستاندرکار امور اجرایی مملکت بوده و مورد وثوق و احترام بخش عظیمی از جامعه بوده و صادقانه کار کردهاند، به این نتیجه رسیدهند که زنگ خطر جدی است، مسئولین و دست اندرکاران باید به آن توجه ویژه نشان دهند و حداقل باید متوجه شوند که یک جای کار میلنگد.
- به نظر من مشکل از ضعف قانون و یا ساختار سیاسی نیست. گرچه قوانین به روز بیشتر زیبنده کشور و در جهت حل مشکلات بسیار کارسازتر است. اما مشکل اصلی بیتوجهی به همین قوانین و ساختار سیاسی موجود است. با قوانین بد هم میتوان یک کشور را خوب اداره کرد.
- مشکل از این طرف نیست که با جمع شدن چند شخصیت با نفوذ و موجه حل شود. مشکل بیاعتقادی و بیاعتمادی و در نتیجه بیاعتنایی جناح یکدست و ناتوانی آن از استفاده همه نیروهاست. این طرف با کسی قهر نیست که آشتی کند. آن طرف خود را تافته جدا بافته میداند و با همه غیر از تندروهای جناح خود قهر است.
دیدگاه تان را بنویسید