عباس دیانی اصل، قهرمان بازیهای پاراآسیایی، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
از تهران تا گوانجو با یک دست / شرکت در مسابقات و کسب مدال نسبت به دیگر کارهایی که در زندگی انجام دادهام خارقالعادهتر بود
عباس دیانی اصل گفت: کارهای زیادی در زندگی انجام دادهام اما فکر میکنم شرکت در مسابقات و کسب مدال نسبت به سایر کارها خارقالعادهتر بود. در رشته دوومیدانی، در مادهای که من کار کردم، تعداد انگشتشماری توانستند موفق شوند و برای کشور افتخارآفرینی کنند. به همین دلیل حس خیلی خوبی دارم.
اعتمادآنلاین| الناز حجارزاده- زیاد شنیدهایم که «معلولیت، محدودیت نیست»؛ باورپذیری این جمله شاید برای افرادی که خودشان به نوعی با ناتوانی جسمانی روبهرو هستند و به دلیل فراهم نبودن شرایط و محیط مناسب اجتماعی با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند کمی مشکل باشد. عباس دیانی اصل قهرمان اسبق پارالمپیک جهان اما اتفاقاً از محدودیتها استقبال میکند و معتقد است که «یکسری محدودیتها باعث میشود افرادی مثل ما کارهایی انجام دهند که هزارتا آدم عادی هم نتوانند!» دیانی که اکنون 33ساله است سالها پیش، در اوج آمادگی جسمانی و زمانی که برای پارالمپیک آماده میشد، به دلیل آسیبدیدگی از همراهی تیم ملی بازماند، اما این پایان کار او نبود. گفتوگوی اعتمادآنلاین را با این ورزشکار پیشین و مربی امروز در ادامه بخوانید.
***
*ورزش را از چه سالی شروع کردید؟
از 15سالگی. سال 85 بود که برای تست فوتبال به مجموعه ورزشی شهید شیرودی رفتم. از بچگی عاشق فوتبال بودم. در ورزشگاه شیرودی با یک مربی دوومیدانی آشنا شدم که به من پیشنهاد داد برای این رشته هم تست بدهم. تست دوومیدانی دادم و سه روز بعد برای دور اول قهرمانی کشوری که در مشهد مقدس برگزار میشد اعزام شدم!
*آن زمان به قهرمانی جهان فکر میکردید؟
واقعاً نه. من به صورت مادرزادی دارای معلولیت قطع دست از زیر آرنج هستم. وقتی وارد ورزش شدم ذهنیتم این بود که مدال طلای غرب کشور را بگیرم و کارهایم برای درس خواندن و دانشگاه رفتن آسان شود. ولی وقتی که برای اولین بار از من تست گرفتند و سه روز بعد برای مسابقات قهرمانی کشوری انتخاب شدم، انگیزه بیشتری پیدا کردم و تشویق شدم که ورزش را به صورت جدی ادامه دهم. همانطور که قبلاً گفتم، من عاشق فوتبال بودم، ولی وقتی در مسابقات دوومیدانی شرکت کردم به این رشته ورزشی هم علاقهمند شدم و با تلاش زیاد توانستم در کمتر از 15 ماه به تیم ملی نوجوانان راه پیدا کنم.
*مدال گرفتن چه حسی دارد؟
بسیار لذتبخش است! تصور کنید در بازیهای آسیایی 3600 ورزشکار شرکت میکنند و در نهایت فقط 360 نفر مدال میگیرند، این خیلی مهم است که بتوانید جزو آن نفرات باشید. از سال 85 که عضو تیم ملی شدم تا زمانی که از ناحیه همسترینگ دچار آسیب شدم و نتوانستم همراهی تیم ملی را ادامه دهم، جمعاً در مسابقات جهانی در ردههای سنی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان توانستم 13 مدال بگیرم و برای کشورم افتخارآفرینی کنم. 2تا از این مدالها، طلای پاراآسیایی گوانجو هستند. کارهای زیادی در زندگی انجام دادهام، اما فکر میکنم شرکت در مسابقات و کسب مدال نسبت به دیگر کارها خارقالعادهتر بود. در رشته دوومیدانی، در مادهای که من کار کردم، تعداد انگشتشماری توانستند موفق شوند و برای کشور افتخارآفرینی کنند. به همین دلیل حس خیلی خوبی دارم.
*اما متاسفانه در اوج آمادگی به دلیل آسیب جسمی از ادامه فعالیت ورزشی باز ماندید. چطور با این چالش کنار آمدید؟
بالاخره مشکلات همیشه پیش میآیند. در 25 سالگی مجبور به کنارهگیری شدم. اینطور مواقع فقط خود آدم میتواند به داد خودش برسد و مشکلی را که سد راهش شده کنار بگذارد و کارش را با موفقیت ادامه دهد. درست است که به دلیل پاره شدن ماهیچه همسترینگ دیگر نتوانستم در مسابقات شرکت کنم، اما این آسیبدیدگی باعث نشد ورزش را کنار بگذارم. در رشته تربیتبدنی تا مقطع کارشناسی ارشد درس خواندم و امروز مربیگری میکنم. خوشبختانه با حمایت همسرم و خانواده توانستهایم اولین باشگاه ورزشی تخصصی معلولان را با نام مهرآئین تاسیس کنیم و در این باشگاه آمادگی جسمانی ویژه معلولان و دوومیدانی تخصصی را آموزش میدهیم.
*انگیزه تاسیس باشگاه ویژه معلولان از کجا آمد؟
در خانواده فقط من دچار معلولیت هستم؛ و فقط هم من به سمت ورزش رفتم و به صورت حرفهای فعالیت کردم. خانواده و برادر بزرگترم همواره پشتوانه من بودهاند و در ادامه راه نیز همسرم همراه و مشوق من بود. با همسرم خانم زهره فقیهی از طریق رشته دوومیدانی آشنا شدیم. ایشان معلولیتی ندارند اما حدود 6 سال است که در کنار من، به خانمهای معلول آموزش میدهند.
فعالیت ورزشی برای معلولان سختیهای زیادی دارد و چون خودم این سختیها را پشت سر گذاشته بودم میخواستم به افرادی که شبیه خودم هستند کمک کنم. به همین دلیل مربیگری ورزشی برای افراد خاص و معلول را از پارکها شروع کردیم. هدف اصلی ما این بود که بتوانیم ورزش همگانی را برای افراد معلول در سطح تهران گسترش دهیم و به جایگاه خوبی برسانیم. کمی که پیش رفتیم مشکلات زیاد شدند. سرمای زمستان و گرمای تابستان و نبود امکانات در محیط، ادامه مسیر را برای ما بسیار سخت کرد. بنابراین با همسرم به این فکر افتادیم که یک باشگاه ورزشی ویژه برای افراد دارای معلولیت راهاندازی کنیم که به لطف خدا موفق شدیم و توانستیم اولین مرکز تخصصی ورزشی در سطح کشور را برای افراد با شرایط خاص معلولیتی در استان تهران دایر کنیم. در تلاش هستیم که هر سال فعالیت خود را گسترش دهیم و افراد بیشتری را به ورزش جذب کنیم و امیدواریم از این طریق بتوانیم قهرمانهایی هم به کشور معرفی کنیم چون اعتقاد داریم قهرمانی از ورزش همگانی شروع میشود. در حال حاضر مربی نابینایان و کمبینایان و مربی تخصصی آمادگی جسمانی معلولان هستم.
*با محدودیت کرونا چطور کنار آمدید؟
کرونا محدودیت شدیدی برای ورزشکارها به وجود آورد به طوری که اغلب نه رغبتی برای مسابقات داشتند و نه جرات شرکت در مسابقات. ولی از اردیبهشتماه امسال کمیته پارالمپیک و وزارت بهداشت پروتکلهای بهداشتی را برای ورزشکارها در سطح ملی و پارالمپیک ابلاغ کردند و باعث شد ورزشکاران بتوانند تمرینات خود را در شهر خود با شرایطی که برایشان مهیا شد انجام دهند. خدا را شکر در مسابقاتی که در کشور امارات متحده عربی برگزار شد، سطح ورزشکارها خوب بود و آمادگی خوبی داشتند. مسابقات پارالمپیک 2021 هم امسال برگزار میشود. سال آینده نیز مسابقات بازیهای آسیایی جوانان بحرین را در پیش رو داریم.
البته ما از هر فرصتی برای ورزش استفاده میکنیم. در بهمنماه امسال مسابقات پارالمپیاد ورزشی خود را در سطح استان تهران به صورت مجازی در چهار رشته دوچرخهسواری، ویلچررانی، دو و پیادهروی برگزار کردیم. در این مسابقات که به دلیل شرایط موجود بدون تجمع و به صورت ورزشی برگزار شد از ورزشکاران خواستیم که فیلم رکورد مسابفت یک کیلومتر خود را ثبت و برای ما ارسال کنند. خوشبختانه استقبال خوبی از مسابقات شد و از همه گروه معلولان جسمی و ذهنی حتی افرادی که به سندروم داون، اتیسم، cp و ضایعه نخاعی مبتلا هستند نیز در مسابقات شرکت کردند. اواخر بهمن نیز نفرات برتر مشخص شدند و از آنها تقدیر به عمل آمد.
*اگر موافق باشید، گفتوگو را با تلخ و شیرین دوران ورزشی شما به پایان ببریم. بهترین و بدترین اتفاق دوران حرفهای شما چه بود؟
بهترین خاطره ورزشی من مدال طلای بازیهای آسیایی گوانجو در سال 2010 بود و بدترین خاطره ورزشی هم این بود که هشت ماه مانده به مسابقات پارالمپیک لندن ماهیچه همسترینگم پاره شد و نتوانستم در این مسابقات شرکت کنم. اما زندگی پر است از این خاطرات تلخ و شیرین، از این موفقیتها و مشکلات. به دوستانی که مثل من دارای معلولیت هستند پیشنهاد میکنم که محدودیتها را بپذیرند، اما سعی کنند آنها را پست سر بگذارند. بعضی محدودیتها باعث میشوند افرادی مثل ما کارهایی را انجام دهند که هزار آدم عادی هم نمیتوانند! این مساله ثابت شده است. بنابراین به افراد معلول پیشنهاد میکنم که اولویت زندگیشان درس و ورزش باشد؛ و اینکه مهارتی یاد بگیرند و آن را ادامه دهند تا به موفقیت برسند.
دیدگاه تان را بنویسید