ثنا لارجانی، روانشناس، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:
کتابدرمانی یکی از راههای درمان در روانشناسی است اما متخصص میخواهد/ نباید برای تمامی بیماران نسخهای ثابت نوشت/ انتخاب کتب روانشناسی باید بر اساس اصول و شناخت باشد/ خیلی از کتابهای روانشناسی با فرهنگ ما تطابق ندارند/ خیلی از کتابها با رویکرد روانکاوی
مدتی است که بخش کتابهای حوزه روانشناسی در کتابفروشیها با استقبال نسبتا بیشتری مواجه میشوند. مردم، بیش از گذشته سراغ این کتب میروند. راههای ثروتمند شدن تا متدهای مرتبط با اعماد به نفس و خودباوری و موفقیت را در این کتابها جستجو میکنند. اما آیا تا به حال فکر کردید که انتخاب این کتابها خود به دانش و تخصص نیاز دارد؟
اعتمادآنلاین| ثنا لارجانی، دکترای روانشناسی سلامت، که در این حوزه کتب زیادی هم نوشتهاند، در این گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین به ابعاد متفاوت این موضوع پرداخت.
متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
*به نام خدا. من شهرام صحرایی هستم و این سومین نشست از سری نشستهای کتابشناخت «اعتمادآنلاین» است. امروز در خدمت خانم دکتر ثنا لارجانی هستم. ایشان دکتری روانشناسی سلامت دارند. امروز قرار است درباره کتابهایی که در حوزه روانشناسی نوشته شده برایمان صحبت کنند. لازم است این توضیح را ذکر کنم که در این سالها شاهد یک تب نوشتن و ترجمه کتابهای روانشناسی هستیم، ولی لزوماً محتوای همه این کتابها به نظر میرسد منطبق بر تحقیقات و مطالعات علمی روانشناسانه نیست و در حقیقت باید برخی از آنها را «کتابهای زردِ روانشناسی» نامگذاری کرد. امروز میخواهیم از ایشان تقاضا کنیم لطف کنند برایمان از ویژگیهای کتابهایی که به تحقیقات علمی متکیاند و کتابهایی که در حوزه عموم مستند هستند و همچنین کتابهایی که پایه و مبنای علمی ندارند توضیح دهند و از اطلاعاتشان بهرهمند شویم. در خدمت شما هستیم.
من هم سلام عرض میکنم و امیدوارم بتوانم کمک و راهنمایی کنم. همانطور که فرمودید در حوزه روانشناسی کتابهای متعددی داریم. شاید بهتر باشد در ابتدا یک تقسیمبندی از آنها ارائه دهم. یکسری از کتابهای روانشناسی ویژه متخصصان است و صرفاً برای دانشجویان یا درمانگران ارائه میشود. در حقیقت اکیداً توصیه میکنم مردم عامی سراغ چنین کتابهایی نروند چون آسیبهای خاص خودش را در پی دارد.
اولاً کارایی خاصی برایشان ندارد و مشکلی که شاید برایشان پیش بیاورد این است که وقتی آن کتابها را مطالعه میکنند ممکن است درگیر این شوند که همه نشانهها را در خودشان ببینند یا به تعبیری به خودشان یا به دیگران، همسر و فرزندانشان، لِیبِل بچسبانند. چیزی که امروزه در اتاق درمان به فراوانی میبینیم؛ یعنی وقتی وارد اتاق میشوند خودشان از ابتدا مشکلشان را تشخیص دادهاند، مثلاً میگویند «فرزند من بیشفعال است» یا «من دچار افسردگی هستم» که لزوماً هم با آن مشکلی که دارند منطبق نیست.
*یعنی هرچند کتاب از نظر شما کتاب علمیای است، اما چون آن فرد خودش صلاحیت تشخیص را ندارد اشتباه میکند در تطبیق برخی از بیماریها یا اختلالات روی خودش. درست است؟
بله صد درصد و اینکه اصلاً ویژه دانشجویان و درمانگران نوشته شده است. یعنی یکسری اصطلاحات تخصصی دارد یا نکاتی دارد که خیلی کارایی ندارد و برای افراد دیگر تعمیمپذیر نیست.
*یعنی کسی که مطالعات اولیه و لازم را ندارد نمیتواند از آنها استفاده بهینه کند؟
نه. چون دچار خطا میشود. به همین خاطر حتماً به این موضوع دقت کنند که کتابی که تهیه میکنند مخاطبانش چه افرادی هستند. این یک بحث است. بحث دیگری که اینجا مطرح میشود این است که خود کتابهایی که ویژه عموم در زمینه رواشناسی نوشته میشود به چند دسته تقسیم میشود. یکسری از این کتابها، کتابهای انگیزشی هستند که صرفاً برای مطالعه و بعد برای ایجاد انگیزه و بعد برای شروع تغییر یا شروع یک اتفاق و شاید حتی شروع درمان بسیار مناسباند. اما کتابهای انگیزشی هم به 2 دسته تقسیم میشوند: کتابهای -بهاصطلاح- انگیزشی که «کتابهای زرد» نامگذاری میشوند. چون هیچ پایه علمیای ندارند یا بر اساس یک رویکرد در رشته روانشناسی مطرح نمیشوند و ممکن است تجربه شخصی یک فرد باشند. مشکلاتی که این کتابها پیش میآورند این است که اولاً تعمیمپذیر نیستند، چون ممکن است چیزی را که من تجربه کردهام افراد دیگر تجربه نکنند.
همچنین بسیاری از این کتابها ترجمه شدهاند و اصلاً بومیسازی نشدهاند. مثلاً کتابهایی در مورد ازدواج داریم که یکسری نکات را به زوجها یاد میدهد. این دقیقاً موضوعی است که در این مورد با یکی از مراجعانم بر سر آن درگیر بودم. این مراجعهکننده بر اساس آن کتاب با همسرش رفتار کرده بود و بعد دعوای بسیار بزرگی راه افتاده بود و ایشان به آن کتاب ارجاع داده بود. وقتی مطرح کردند برایشان توضیح دادم که آن کتاب در یک فرهنگ دیگری نوشته شده، درست است که ترجمه شده ولی در فرهنگ ما اجراپذیر نیست. مشکلاتی وجود دارد که از این دسته کتابها نشأت میگیرد. در واقع نه اینکه خواندن چنین کتابهایی فایده نداشته باشد یا بخواهم به طور کلی آن کتابها را نفی کنم، موضوع این است که آن انگیزشها کوتاهمدت هستند و اینکه ممکن است در یک مقطعی حال شما کمی بهتر شود، ولی پس از مدتی رهایشان میکنید و دنبالشان را نمیگیرید. بعد معتقدید که به سراغ کتابهای روانشناسی، یا روانشناس یا مباحث روانشناسی رفتهاید، اما نتیجهای نگرفتهاید.
خواندن کتاب روانشناسی بدون متخصص فایدهای ندارد
*با توجه به اینکه خیلی وقتها درمان برخی از اختلالات نیاز به صرف یک بازه زمانی تقریباً طولانی دارد، آیا لزوماً خواندن این کتابها اصلاً میتواند کمکی کند، اگر فقط کتاب خواندن به تنهایی باشد و نه در کنار مراجعه به یک روانشناس؟
نه، حتی خواندن کتابهای انگیزشی یا کتابهای خودیاری- میخواستم در ادامه بحثم اشاره کنم- بدون اینکه یک متخصص کنارشان باشد توصیه نمیشود. چون اصلاً باید سراغ کدام کتاب برویم؟ کتابهای خودیاری هستند ولی آیا مشکل من این است؟ خیلی وقتها ما هرچه میگوییم مراجعان میگویند ما هم این مشکلات را داریم ولی نمیشود که یک آدم تمام این نکات را داشته باشد!
*یعنی به نظر میرسد حتی کتابهایی که فرض کنیم حالا درست ترجمه شده و یک مبنا و زیرساخت علمی هم دارد، همیشه به عنوان مکمل در کنار یک سیر درمانی جواب میدهند، نه اینکه فرد خودش بخواهد با مطالعه یکسری کتابها اختلالات را ریشهکن یا معتدل کند.
بله، این اتفاق نمیافتد و گاهی این سوءتفاهم پیش میآید که روانشناسی نمیتواند کمکی به آنها کند.
*و مشکل مرا حل نکرد...
و مشکل مرا حل نکرد. حتماً این کتابها خوب است. کتابهایی داریم که جدای مساله انگیزشی کتابهای خودیاری هستند و حتی پروتکل دارند، جلسات درمان دارند، جدول دارند که ثبت کنید و یک نتایجی را به شما فیدبک میدهد. این کتابها حتی آزمون دارند، اما اگر درمانگری کنارتان نباشد معمولاً به اندازه کافی از این کتابها هم استفاده نخواهید کرد.
*من فکر میکنم اگر بینندگان عزیز از این نشست فقط همین یک نکته را یاد بگیرند، برایشان بسیار مغتنم است که بهترین کتابها هیچوقت به تنهایی و به صرف کتاب خواندن نمیتواند مشکل آنها را حل کند. اینها همیشه مکملهایی هستند در کنار دارو و درمان و چیزهای دیگر. بالاخره همیشه یک روانشناس باید در کنار آنها باشد، حالا آن کتابها هم کمک میکنند. درست تشخیص دادم؟
بله، دقیقاً مثل پزشکی، که چیزهایی به اسم «طب مکمل» داریم، در روانشناسی هم اینها را داریم؛ یکی از آنها کتاب است. چیزی به اسم «کتابدرمانی» که به صورت فردی یا گروهی، بر اساس نیاز و گروهی که همگن میشوند و مشکلات یکسانی دارند، تشکیل میشود و معمولاً نتایج بسیار خوبی هم دارد، اما حتماً یک لیدر و یک روانشناس حضور دارد، جلسه را اداره میکند، فیدبک میدهد و این موضوع جمع میشود. اصلاً به شما میگوید با چه کتاب مناسبی شروع کنید و اینکه حتماً به عنوان یک مکمل درمان برای دوستان قابل استفاده است نه به عنوان درمان. حتماً باید کسی باشد و کمک کند. حتی ممکن است در اجرای تکالیف گیر کنند و نتوانند انجام دهند. در این صورت سرخورده و در نهایت رها میشوند.
خیلی از اوقات به عنوان تسریع درمان، خودمان به مراجعان پیشنهاد میکنیم، فرضاً به این نتیجه میرسیم که فردی دچار کمالخواهی یا کمالگرایی است و به واسطه همان، ممکن است از انجام یکسری کارها اجتناب یا در آنها کوتاهی کند. با شناخت و جلسات درمان هم متوجه میشویم ایشان اهل مطالعه است و میتواند از کتاب استفاده کند که این روش را توصیه میکنیم. هر چند جلسه تکالیف را با هم چک میکنیم، گیر و گرفتاریها و نحوه اجرا را با هم چک میکنیم و در نهایت نتایج به ما فیدبک داده میشود و باز هم ما هستیم که در نهایت کمک میکنیم موضوع چطور حل شود.
به همین خاطر روی نکتهای که فرمودید حتماً مکث و دقت کنند و از درمانگر بپرسند. دستکم در ابتدا باید یک تشخیص اولیه بگیرند که اصلاً کدام یک از اینها برایشان کارآمد است...
*... یا مشکل من چیست که به خاطر آن به سراغ فلان کتاب میروم...
بله.
مردم اول باید بدانند سراغ چه انتشارتی بروند
*چون ما بنا نداریم از برخی از این کتابهای- بهاصطلاح- زرد یا نویسندگانی که چنین کتابهایی را مینویسند یا مترجمانی که چنین کتابهایی را ترجمه میکنند نام ببریم، کدها و ویژگیهای کلی را بگویید که طیف کتابخوان ما بدانند اگر هم میخواهند از کتابهای روانشناسی درست استفاده کنند، کتابهای نادرست را بشناسند و حداقل سراغ آنها نروند و بتوانند بین آنها تفکیکی قائل شوند.
حتماً. بهترین کار این است که اولاً انتشاراتی را که آثار ویژه روانشناسی دارند بشناسند. چون ممکن است انتشارات متعددی کتابهای روانشناسی بدهند، اما بعضی از آنها در مورد روانشناسی تخصصی کار میکنند.
*به عبارتی از هر انتشاراتی کتاب نخرند...
درست است، حتماً مطالعه کنند. چون انتشارات به خصوص انتشاراتیهای بسیار خوبی که در زمینه روانشناسی کار میکنند زیاد داریم که معمولاً همان ابتدا از طرف خودشان یک دقت نظر و فیلتری شده، هر کتابی را قبول نمیکنند و حتماً مترجمان بسیار خوبی دارند که از سواد این رشته هم برخوردارند. چون فقط کار ترجمه در کتابهای روانشناسی حرف نمیزند، تجربه شما به عنوان یک روانشناس و درمانگر میتواند واقعاً آن را تعدیل کند یا جریان بومیسازی را در این کتابها شکل دهد. این اولین گزینه است که به نظر من شاید باید خدمت مردم اطلاعرسانی شود تا بدانند سراغ چه انتشاراتیهایی بروند که در حال حاضر در این زمینه کار میکنند.
*لطفاً برخی از این انتشاراتیهای معتبر یا نویسندگان و مترجمانی را که اعتماد بیشتری به کتابهایشان است نام ببرید.
در زمینه روانشناسی و روانپزشکی یک نشر بسیار خوبی به نام «انتشارات ارجمند» داریم که 2 بخش دارد: کتابهایی که تخصصی ویژه دانشجویان روانشناسی و روانپزشکی است...
کتابهای روانشناسی عمومی و اختصاصی هستند
*دسته اول که اشاره کردید...
بله. دسته دیگر ویژه عموم چاپ میشود، مثل کتاب «رهایی از زندان ذهن». در واقع این کتابها و کتابهایی که بر اساس یک رویکرد در روانشناسی تهیه شده، به اضافه اینکه مثلاً جدا از اینکه انتشارات ارجمند نشر خوبی است- انتشارات «ارجمند» و «نسل فردا» با هم هستند و اسمشان یکی است- ممکن است روی بعضی از کتابها نام «ارجمند» را نبینند و فقط «نسل فردا» را ببینند، اما حتماً این آرم ارجمند وجود دارد؛ اگر بخواهم بر مبنای همین کتاب به شما معرفی کنم، آقای متیو مککی روانشناسی است که کتابهای علمی اما برای عامه مینویسد. او بسیار روان، قابل فهم و بدون اصطلاحات خیلی تخصصی مینویسد.
اگر بخواهم در مورد ترجمه صحبت کنم، خانم دکتر زهرا اندوز، آقای دکتر حسن حمیدپور کار ترجمه و حتی کار درمان و تدریسشان- از اساتید من و بسیار قابل احترام هستند- خوب است. اگر بخواهیم ادامه دهیم میبینیم بیشتر، این دوستان هستند که کار کردهاند، از جمله کتاب «زندانیان باور» با ترجمه خانم دکتر زهرا اندوز.
*این کتاب هم از همان انتشاراتی است؟
بله. نمونهای از انتشارات ارجمند است، فقط با این دقت که بحث کتابهای تخصصی مجزایی دارند؛ یعنی خودشان آنجا میتوانند کمک کنند و توضیح دهند که کدام کتابها تخصصی و ویژه دانشجویان است و کدام کتابها برای عامه مناسب است.
اگر قرار باشد انتشارات دیگری را معرفی کنم، انتشارات «سایه سخن» کتابهای بیشتری ویژه عامه دارد. بر اساس رویکرد یا تئوری نظریه انتخاب که نوشته آقای دکتر گلسر است و مترجم بیشتر آثار، آقای دکتر علی صاحبی هستند که ایشان هم از اساتید برجسته رشته روانشناسیاند و هم کارگاههای ویژه عموم و متخصصان دارند هم کتابها و ترجمههایشان بسیار خوب است. میتوانم انتشارات هم خدمت شما معرفی کنم، ممکن است نام همه انتشارات را اینجا نداشته باشم...
*اگر چند انتشاراتی را هم برای مردم معرفی کنید مغتنم است...
انتشارات «دانژه» که بهتر است درباره این هم فکر کنند. البته 2 بخش دارد: تخصصی و عمومی. انتشارات «رشد» که مثلاً در زمینه مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی کودکان کتابهای بسیار تخصصی خوبی دارد و میتواند به والدین کمک کند. کتابهای خودیاری هم دارد. انتشارات دیگر انتشارات «فراروان» است که روی این موضوع کار میکند.
اگر بخواهم به انتشارات اصلی اشاره کنم، از انتشارات «جیحون» در انقلاب نام میبرم که البته به عنوان یک انتشارات مجزا کار نمیکند، ولی مجموعه کتابهای روانشناسی از همه انتشارات را دارد. حسنی که دارد این است که آنجا سرچ میکنند. کسانی که آنجا فعالیت میکنند آگاهاند، بلدند و میتوانند راهنماییهای خوبی به دست دهند.
روانشناسی پروتکل ثابت ندارد
*در آخرین نکته یک سوال دیگر بپرسم، شما فکر میکنید این کتابهایی که بن و بنیاد علمی ندارند ممکن است چه آسیبهایی به خوانندگانشان بزنند؟ یعنی کتابهایی که واقعاً بر اساس مبانی علمی نوشته نشدهاند و همانطور که شما فرمودید شوک بیشتری به خواننده وارد میکنند با این حال چون هیچ پایه علمیای ندارند، هیچوقت حرکت رو به جلوی مستمر سازندهای رقم نخواهند زد.
حقیقتاً همینطور است. همانطور که گفتم به یکسری موارد اشاره کردیم. اینکه ممکن است در زندگی فردیشان دچار مشکلاتی شوند. چون آنها بر اساس تجربه شخصی یک آدم نوشته شده و ممکن است برای آن آدم موثر بوده باشد، لزوماً تعمیمپذیر نیستند. بحث روانشناسی حالتی دارد که حتی در اتاق درمان هم نمیتوانید یک نسخه یا یک پروتکل درمان را برای همه آدمها اجرا کنید، حتی با اینکه یک رویکرد را انتخاب کردهاید. بسیار فردی است و خلقوخو و ویژگیهای شخصیتی فرد در جلسات درمان بسیار موثر است و بیشتر اوقات مجبورید بر اساس نیاز او پروتکل استاندارد را در اتاق درمان تغییر دهید.
نباید نسخه ثابت برای همه نوشت
*یعنی متناسب با هر شخصی...
متناسب با هر شخصی... و آنها این کار را نمیکنند؛ یعنی یک نسخه برای همه آدمهاست و حس ناامیدی از تغییر با همان شدتی که انگیزه را روشن میکند، انسانها را سرد میکند. یکسری از کتابها ممکن است در روند خواندن شما را واقعاً تکان دهند یا نکاتی را در شما بیرون بریزند. اینکه چطور جمع شود، حتماً به یک آدمی نیاز دارد و ممکن است واقعاً دوره بسیار بدی برای شما رقم بخورد. یکی از کتابهایی که به صورت گروهی کار میکنیم کتاب «مامان و معنی زندگی» اثر دکتر اروین یالوم است؛ ایشان به خاطر این کتاب به روانپزشکی شهره شدهاند که کتابهایشان شبیه رمان است.
*گویا روانکاو هم هستند؟
بله، رویکردشان رواندرمانی و روانکاوی است. خیلی شبیه رمان مینویسند و کتابهایشان در خواندن بسیار دلنشین است، ولی خیلی نکات را.... بارها کسانی بودهاند که گفتهاند کتاب را شروع کردیم، آنقدر برایمان سنگین بود و آنقدر ما را به هم ریخت که نتوانستیم ادامه دهیم...
*یعنی گویا وضعیت از ابتدا بدتر هم شده است.
بله. بعد خیلی ناامید میشوند یا اینکه مقاومتی در آن کتاب برایشان ایجاد میشود، ولی وقتی بیشتر اوقات در جلسات گروهی یا همراه با ما این جمعبندی صورت میگیرد نتایج بسیار مثبتی از دلش درمیآید. در واقع فکر میکنم مهمترین موضوع همین باشد.
*سپاسگزارم. اگر خودتان دوست دارید نکته خاصی را برای بینندگان بفرمایید...
نه، من فکر میکنم به حد کفایت گفتم. امیدوارم توانسته باشم کمک کنم. امیدوارم واقعاً کمی اعتماد به روانشناسی و استفاده از آن در بین مردم افزایش یابد و ما و همچنین کتابها بتوانیم مثمرثمر باشیم و کمک کنیم.
*سپاس از شما و سپاس از بینندگان عزیز. تا برنامه بعدی خدا نگهدار.
دیدگاه تان را بنویسید