محمد زرگنده، مسئول انتشارات سرایش:
از کتابهای روانشناسی پایه، کتابهای خوبی درمیآید
مسئول انتظارات شرایس گفت: به لحاظ ترجمه، از کتابهای روانشناسی پایه، کتابهای خوبی درمیآید. علاوهبر این، ناشران معتبرتری هم بر روی این نوع کتابها کار میکنند. اما کتابهای روانشناسی عامهپسند را هم هر ناشری درمیآورد و هم هر مترجمی ترجمه میکند.
اعتمادآنلاین| محمد زرگنده، مسئول انتشارات سرایش درخصوص وضعیت کیفی و علمی کتابهای روانشناسی در سالهای اخیر و مسئله کتابسازی در این زمینه اظهار کرد: کتابهای حوزه روانشناسی به دو دسته تقسیم میشوند؛ دسته اول، کتابهای روانشناسی عامهپسند هستند که در حال حاضر حدود 80 درصد کتابهای روانشناسی موجود در بازار را تشکیل میدهند و ناشران هم بیشتر به سمت آنها رفتهاند چون جامعه اینچنین میطلبد، دسته دوم، کتابهای روانشناسی پایه هستند که مشتری خاص خودشان را دارند؛ البته میزان فروش آنها نسبت به کتابهای روانشناسی عامه کمتر است.
به گزارش ایسنا، او ادامه داد: در حال حاضر فروش کتابهای روانشناسی عامه در بازار کتاب از سایر کتابها بیشتر است؛ در گروههای بعدی کتابهای روانشناسی پایه، رمانهای خارجی و ... قرار میگیرند.
زرگنده همچنین با اشاره به کیفیت کتابهای روانشناسی منتشرشده از منظر ترجمه بیان کرد: ترجمه کتابهای روانشناسی عامه چون از نظر علمی متن دشواری ندارند، اصولا خیلی سخت نیست، حتی اگر مترجم هم نتواند به خوبی از پس آن بربیاید، با ویرایش درست میشود. اما کتابهای روانشناسی پایه چون کاربردیتر و تخصصیتر هستند، مترجمان کمتری سراغ آنها میروند و کسانی هم که به سراغ آنها میروند، طبیعتا اطلاعات کافی در این حوزه دارند.
او سپس گفت: به همین علت است که به لحاظ ترجمه، از کتابهای روانشناسی پایه، کتابهای خوبی درمیآید. علاوهبر این، ناشران معتبرتری هم بر روی این نوع کتابها کار میکنند. اما کتابهای روانشناسی عامهپسند را هم هر ناشری درمیآورد و هم هر مترجمی ترجمه میکند.
این ناشر همچنین در پاسخ به پرسشی درباره تعدد کتابهای ترجمه روانشناسی به نسبت آثار تالیفی اظهار کرد: متاسفانه در جامعه به نحوی جا افتاده است که مردم از کتابهای ترجمه بیشتر استقبال میکنند و به همین علت، کتابهای تالیفی خیلی فروش ندارند و از اینرو ناشران هم خیلی به انتشار آنها راغب نیستند.
محمد زرگنده در ادامه گفت: کتابهای روانشناسی اصولا از زوایای مختلفی به مسائل میپردازند، به هر حال همین موضوع در کتابهای تالیفی هم با توجه به آشنایی نویسندگان با این حوزه، محقق میشود. اما متاسفانه چون این کتابها خواهان ندارند، ناشران هم راغب نیستند که چاپ این کتابها را بپذیرند، مگر اینکه نویسنده آن در فضای مجازی فعالیت خیلی بالا و فالوئرهای زیادی داشته باشد تا این کتاب دیده شود و مخاطبان به دنبال آن بیایند. مثل کتاب خانم پونه مقیمی با عنوان «تکههایی از یک کل منجسم»؛ این کتاب تالیفی است اما چون فشار تبلیغات بالایی داشته و بازتاب پیدا کرده، به چاپ صدوچندم رسیده است. در حالی که در حوزه روانشناسی فقط چند سال پیش بود که کتاب تالیفی «لطفا گوسفند نباشید» فروش بالایی داشت.
او با بیان اینکه فروش کتابهای تالیفی روانشناسی در حال حاضر زیر 10 درصد است، اظهار کرد: خیلی از کتابهای روانشناسی عامهپسند، چه ترجمه و چه تالیف، تجربیاتی است که نویسندگان آنها نوشتهاند. البته تجربیات نویسندهای که در یک جامعه اروپایی یا غربی زندگی میکند، با ما خیلی فرق میکند. نویسندگان ایرانی هم افراد غیرمتخصصی هستند که تجربیات خودشان را تا آنجا که سوادشان اجازه داده، نوشتهاند. اما نمیتوان گفت که این تجربهها پایه علمی ندارند چرا که نویسنده یک زندگی را تجربه کرده و حالا آن را بازگو میکند.
زرگنده در پایان درخصوص زرد خوانده شدن برخی کتابهای روانشناسی عامهپسند گفت: نمیتوان صددرصد گفت که این کتابها پایه علمی ندارند، چون هر فردی به نوعی تجربیاتی به دست آورده است. شخصیتهایی مثل نیک ووییچیچ که کتابی از زندگی و موفقیت خود نوشتهاند، روانشناس نیستند اما موفقیت خود را در یک کتاب نوشتهاند ولی نمیتوان گفت که اینها پایه و اساس علمی ندارند. برخیها به این موضوع به نحوی دیگر نگاه میکنند و میگویند این کتابهای روانشناسی زرد هستند اما من خیلی با این موافق نیستم، چون هر کسی تجربه زندگی خود را نوشته است که شاید به درد خیلیها بخورد.
دیدگاه تان را بنویسید